مولفه های هوش هیجانی | زندگی تحت تاثیر کدام است؟

باهوش، صفت مثبتی است که بسیاری از افراد از کودکی آن را یدک می کشند. بیشتر به سبب توانایی در ریاضیات یا حل مسائل پیچیده به یک فرد چنین صفتی داشته می شود. اما اگر شما توانایی کنترل عواطف و هیجاناتتان را دارید فرد باهوشی هستید. شاید تعجب کنید چون در جامعه ی ما کمتر پیش آمده که در چنین موقعیتی به فردی لقب باهوش داده شود. با سایت موفقیت خودساخته همراه باشید تا با چند و چون چنین هوشی بیشتر آشنا شویم.

بیشتر بخوانید: تاثیر هوش هیجانی در زندگی و افزایش خودکنترلی

انواع هوش

گاردنر نام یک روان شناس آمریکایی است که حدود چهار دهه پیش نظریه ی بسیار جالبی درباره هوش مطرح کرد. طبق نظریه ی وی انسان از هشت نوع هوش مختلف برخوردار است. قبل از او هم افراد دیگری به تقسیم بندی انواع هوش پرداخته بودند. نظریه ی تقسیم هوش به انواع مختلفی پس گاردنر هم توجه دانشمند دیگری را به خود جلب کرد و امروزه این تقسیم بندی امری کاملا بدیهی و پذیرفته شده به لحاظ علمی می باشد. یکی از انواع هوش، هوش هیجانی می باشد که امروزه نه تنها در مباحث علم روان شناسی بلکه در اصول مدیریت و کسب کار بسیار مورد توجه قرار می گیرد.

مولفه های هوش هیجانی

همانطور که گفته شد توانایی کنترل عواطف و هیجانات از نشانه های بهره مندی از هوش هیجانی می باشد. در واقع مولفه های هوش هیجانی در این توانایی نهفته است که بتوانیم هیجاناتمان را کنترل کنیم و از تعبیرهای درستی از هیجانات دیگران داشته باشیم.

هیجان ها دارای سه شاخص شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری هستند. هوش هیجانی با مهارت آمیختن درست این سه مشخصه سنجیده می شود. برخورداری از هوش هیجانی باعث می شود فرد دارای دایره ی گسترده ایی از مهارت های فردی و بین فردی باشد.

فردی با هوش هیجانی بالا می تواند پیامد عواطف و احساساتش را بسنجد و بین پیامدهای مثبت و منفی آنها تمایز قائل شود. هر واکنش عاطفی و هیجانی از چنین فردی در زمان و موقعیت مناسب، به میزان مناسب و بنا به دلیلی مناسب سر می زند.

بهره مندی از چنین هوشی باعث می شود فردی که از دید ما کم هوش تر از دیگران به نظر می رسد، در کسب و کار و مدیریت به مراتب بهتر و موفق تر عمل کند. حتی هوش عاطفی و هیجانی باعث می شود ما از زندگی شخصی، روابط خانوادگی و عاطفی رضایتمند تری برخوردار باشیم. همچنین توانایی سازگاری با محیط و انعطاف پذیری از دیگر مولفه های هوش هیجانی است.

بیشتر بخوانید: چگونه هوش مالی داشته باشیم ؟ میلیاردرشدن چه عالمی دارد؟

تاثیر شگرف هوش هیجانی در مدیریت

ابعاد دنیای امروز از دنیای گذشته بسیار متفاوت است. بیشتر مهارت هایی که در گذشته باعث پیشرفت و موفقیت فرد می شدند، در دنیای امروز دیگر جایگاه قبلی را ندارند. در مدیریت کسب و کارهای امروزی داشتن مدرک و تحصیلات آکادمیک شرط اول نیست بلکه مهارت های مرتبط با هوش هیجانی مهم و حیاتی هستند. بهره مندی کارکنان و کارمندان از هوش هیجانی یکی از سرمایه های هر شرکت و سازمان محسوب می شود.

خودآگاهی، توانایی پذیریش انتقادات سازنده، خود تنظیمی و بروز به جای عواطف و احساسات به جای سرکوب آنها یا نمایش تمام قد آنها، خودانگیزی، انعطاف پذیری و سازگاری با تغییرات، برخورداری از حس همدردی و دلسوزی، توانایی برخورداری از ارتباطات سازنده با دیگران از مولفه های هوش هیجانی در مدیریت هستند که باعث موفقیت و پیروزی فرد در شغل مورد نظرش می شوند.

بیشتر بخوانید: نشانه ‌های رابطه عاطفی سالم را بشناسید تا در آن قرار بگیرید

یک مدیر با هوش چگونه مدیری است؟

1.با توجه به نکات فوق در می یابیم مدیر باهوش، مدیری با مدرک دکترا از بهترین دانشگاه نیست، یا مدیری نیست که توانایی صحبت کردن به پنج زبان زنده دنیا را داشته باشد، بلکه مدیر باهوش، مدیری است که توانایی کنترل احساساتش نسبت به کارکنانش را دارد.

2. این مدیر نه تنها احساسات خود را با شیوه ایی ماهرانه کنترل می کند بلکه در تفسیر و برداشت از رفتار و خلق و خوی دیگران هوشمندانه عمل می کند. او دلایل و چگونگی هیجان های کارمندانش را خوب درک می کند و به مقابله با آنها نمی پردازد. بلکه بهترین شیوه را برای حل اختلافات انتخاب می کند. شیوه ایی که مناسب با خواست ها و نیازهای عاطفی و احساسی کارمند باشد.
3. یک مدیر باهوش با فراهم کردن محیطی امن برای کارمندانش باعث شکل گیری رضایت شغلی صد در صدی در آنها می شود. این رضایت به نوبه ی خود می تواند تهد، بهره وری و وظیفه شناسی را در کارکنان ارتقا بخشد.
4. مدیری که در سازگاری با محیط و تغییرات آن به شیوه ایی حساب شده عمل می کند یک مدیر باهوش می باشد که الگوی بسیار خوبی برای کارکنان سازمان محسوب می شود.
5. مدیری که در برقراری ارتباط با منابع انسانی و اعضای سازمان نهایت همدلی و درک متقابل را از خودش بروز می دهد و سازمان و شرکت را مانند خانه ی افراد به محیطی امن تبدیل می کند قطعا مدیری باهوش است.

نکته ی پایانی

حال که با اهمیت و جایگاه هوش هیجانی در مدیریت آشنا شدیم، به عنوان نکته پایانی باید گفت مهارت های هوش هیجانی قابل یادگیری هستند، یک مدیر می تواند با افزایش هوش هیجانی خود و سازمانش، با کارکنان و کارمندان ارتباطات سازنده تری برقرار کند، نیازهای عاطفی آنها را بهتر درک کند و در نهایت سازمانی مترقی و پیش رونده داشته باشد.

برای تقویت هوش لازم است تا یادگیری مهارت های مختلف را نیز افزایش دهید. خودساخته برای تقویت هوش شرکت در دوره «در یادگیری استاد شوید» را به شما پیشنهاد می‌دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر روی عکس زیر کلیک کنید: