مبارزه با ترس ها چطور انجام میشود؟
هر کس از چیزی میترسد. بعضیها از سوسک و حیوانات وحشت دارند، بعضیها از رانندگی و بعضیها از مسائل و موضوعات پیچیدهتری مانند مرگ، فقدان و… . در هر حال، ترس در زندگی همه شما وجود دارد. باید قبول کنید که درصدی از این حس همیشه وجود دارد و گاهی هم اثرات بسیار مثبتی روی زندگی دارد. اما چطور میتوان با ابعاد منفی ترس رو به رو شد و مبارزه با ترس ها را پیگیری کرد. ترس، شکلها و انواع مختلفی دارد. اگر به دنبال رشد و موفقیت در زندگی هستید و دوست دارید به جز خوردن و خوابیدن و خوش گذراندن، تکامل و شکوفایی را هم در زندگی خود تجربه کنید باید مبارزه با ترس ها را به طور جدی در برنامه زندگیتان بگنجانید. وقتی بر ترسهای مختلف خود غلبه میکنید، یعنی تصمیم گرفتهاید از ظرفیتهای گوناگونتان بیشتر و بهتر بهره ببرید. اما چطور میتوان مبارزه با ترس ها را در زندگی پیگیری کرد؟
رو به رو شدن با ترسها
همه برای مشاوره دادن درباره ترس از این عبارت کلیشهای استفاده میکنند: با ترسهایت رو به رو شو! اما کمتر کسی دقیقا میداند که چرا رو به رو شدن با ترسها میتواند بیخطر باشد و شما را در صعود به یک پله تکاملی دیگر در زندگی رهنمون کند. وقتی که تصمیم میگیرید با ترسهای خود در زندگی رو به رو شوید، آدرنالینی در بدنتان ترشح میشود که به شما انگیزه و شور هدفگذاری میبخشد. تحریک انگیزهها برای رسیدن به هدفی خاص باعث میشود که تواناییهای خود برای فائق آمدن بر ترسها را در وجودتان بیدار کنید. زمانی که با ترسهایتان رو به رو میشوید و عزمتان را جزم میکنید که پروژه غلبه بر ترس را برای خود پایان دهید در طی مسیر متوجه نکات ارزنده بسیاری میشوید. مثلا اینکه آنقدرها هم که فکر میکردید، مسیر قدم گذاشتن به چیزی که برای خود بزرگ و وحشتناک تصور میکردید، ترسناک نیست. همیشه از دور، وقایع و مسائل اعوجاج بیشتری دارند و نمیتوان درک کاملا درستی نسبت به آنها داشت. تنها راه مقابله با ترس ها این است که به دل ماجرای وحشتناک شبیخون بزنید و از انفعال دوری کنید.
نگاه به نتیجه ماجرای ترسیدن
یکی از دلایل ترسیدن، غیرقابل پیشبینی بودن وضعیتی است که ما را به وحشت میاندازد. از آنجا که نمیدانیم واکنش حضاری که قرار است برایشان سخنرانی کنیم چه خواهد بود یا مثلا نمیتوانیم حدس بزنیم که فردی که با او ملاقات خواهیم کرد چه برداشت و واکنشی نسبت به ما خواهد داشت، دستپاچه میشویم و میترسیم. اینکه ندانیم در برخورد با اتفاقات و موضوعات مختلف چه چیزهایی پیش میآید، ما را میترساند. مثلا کسانی را در نظر بگیرید که از حیوانات وحشت دارند. دلیل ترس این افراد هم دقیقا همین است. مثلا فردی که از گربه میترسد باید بداند که این حیوان کوچک نه قدرت آسیب زدن به او را دارد و نه در صورت رعایت نکات بهداشتی برای سلامتیاش ضرر خواهد داشت و… . پس اگر با این فرد درباره نتیجه لمس کردن گربه صحبت کنید و به او تصوری از نوازش این حیوان بدهید، احتمال اینکه بتواند با ترسش رو به رو شود بسیار زیاد است. برای اینکه با انواع ترسها رو به رو شوید و بر آنها غلبه کنید باید سناریوهای مختلفی را در ذهنتان بررسی نمایید. مثلا با خود فکر کنید که بدترین اتفاقی که ممکن است از رویداد یا موضوع وحشتناک پیش بیاید، چه خواهد بود. با در نظر گرفتن عواقب و نتایج وقوع یک چیز وحشتناک، آمادگی شما برای مقابله با آن بیشتر خواهد شد و دیگر پای ناشناختهای در میان نخواهد بود.
گامهای تدریجی برای مبارزه با ترس ها
درست است که مبارزه با ترس ها از طریق رو به رو شدن با آنها شکل میگیرد اما این رو به رو شدن هم آدابی دارد و باید به صورت مرحلهای و تدریجی صورت بگیرد. مثلا اگر از شنا کردن میترسید نباید از همان شروع مقابله با ترس از شنا به قسمت عمیق استخر شیرجه بزنید. بدیهی است که این حرکت برنامهریزینشده و آنی میتواند خطرناک باشد و چه بسا ترستان را بیشتر هم کند. گامهایی آرام و تدریجی به سمت رفع ترسهای خود بردارید. ابتدا ابعاد مختلف ترس را بررسی کنید و سپس خود را در شرایط مشابهی قرار بدهید که در آن شرایط ترس به سراغتان میآید. مثلا اگر از سخنرانی کردن در مقابل جمع میهراسید، ابتدا خود را برای حرف زدن در جمعهای کوچک آماده کنید. فرضا برای خانوادهتان سخنرانی کنید. با تمرینهای تدریجی، تجربه خود را افزایش بدهید تا بالاخره برای مبارزه با ترس ها در موقعیتهای واقعیتر و وحشتناک کاملا آماده شوید.
کمک گرفتن از حرفهایها
بعضی از افراد در مقابل پیشنهاد رفتن به مشاور یا مراجعه به رواندرمان و روانشناس جبهه میگیرند و فکر میکنند کسی که به دنبال بهرهمندی از کمک حرفهای است، ناتوان و ضعیف و بیمار است. اصلا چنین چیزی نیست. اول باید بپذیرید که هر کس نقاط ضعف و قوتی دارد که کاملا طبیعی است. اما آنچه طبیعی نیست، عدم رسیدگی به آنها و رها کردن نقاط ضعف و عدم استفاده از نقاط قوت در زندگی است. پس بپذیرید که بعضی از ترسها، جدیتر از آن هستند که به خودی خود قادر به درمان آنها باشید. بعضی ترسها ریشههای بسیار جدی و عمیقی دارند که برای رفع آنها نیاز به مراجعه به افراد متخصص است. پس سعی کنید فرهنگ کمک گرفتن از روانشناسان و مشاوران را در خود به وجود بیاورید.
در آخر:
همانطور که گفته شد درصدی از ترس برای همه وجود دارد. حتی افرادی که به نظر بسیار قوی و مستحکم هستند هم ترسهایی در زندگی خود دارند. اما فرق آنها با دیگران در این است که مدیریت و مبارزه با ترس ها را هم به خوبی یاد گرفتهاند. یادتان باشد که معمولا فرصتهای درخشانی در موقعیتهایی وجود دارد که از آنها میترسید. پس عزمتان را جزم کنید که ترسهای خود را کنار گذاشته، از منطقه امن خود خارج شوید و آزادتر و بدون وجود محدودیتهای ذهنی خودساخته زندگی کنید. هر چقدر که ترسهای کمتری را در زندگی تجربه کنید، رهاتر و سبکبالتر به استقبال وقایع و مراحل مختلف زندگیتان خواهید رفت.
در همین رابطه دوره کیمیاگر کمکتون میکنه
لینک کوتاه مطلب: |
برای کپی کلیک کنید |
ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!