روزهای پایانی سال و نزدیک شدن به سال جدید، همیشه پر از انرژی و حال و هوای خاصی است که همه ی ما را درگیر می کند. جنب و جوش این روزها و کار و فعالیت هایی که می خواهیم تا قبل از نوروز انجامشان بدهیم و روزهای تعطیل را با خیال راحت تری بگذرانیم، کمتر فرصتی برایمان باقی می گذارد تا نگاهی به سالی که گذراندیم بیاندازیم.

شاید شما از همین حالا برنامه ریزی برای سال جدید را شروع کرده باشید و لیستی از خواسته ها و  اهداف تان تعیین کرده باشید. اما مهم ترین کاری که در این روزهای پایانی سال باید انجام بدهید، بررسی این موضوع است که سالتان تا این لحظه چگونه گذشت؟ اگر بتوانید با سوال های درست، به جواب های درستی در رابطه با موفقیت ها، شکست ها، اشتباهات و درس های سالی که گذشت برسید، بدون شک در سال جدید با دید بهتر و واقع گرایانه تری می توانید به سمت اهداف و خواسته هایتان قدم بردارید. در این مقاله به 9 سوال مهمی می پردازیم که باید در انتهای هر سال از خودتان بپرسید.

 

 فردا و برنامه هایی که برای آن دارید، اهمیتی نخواهند داشت؛ مگر اینکه با واقعیت لحظه ای که در آن هستید و لحظه ای که دارید آن را زندگی می کنید در ارتباط باشید.

(آلن واتس- فیلسوف)

نیمه ی دوم زمستان، معمولا ما را در حس و حال خاصی قرار می دهد. خیلی از ما به سالی که گذشت فکر می کنیم و دنبال راه هایی هستیم که به کمک آن ها بتوانیم سال جدید را متفاوت از سال های پیشین آغاز کنیم. سوال هایی وجود دارند که به ما در تشخیص اینکه چگونه سالی را از سر گذراندیم کمک می کنند. کمک می کنند که متوجه شویم آیا بهترین عملکردمان را داشتیم یا نه؟ با وجود این، این حالتی که برای دریافت بازخورد داریم، معمولا با شروع سال و قدم گذاشتن در اولین ماه سال از بین می رود. برای اینکه این اتفاق دوباره برایتان تکرار نشود، بهتر است امسال چند ساعت از یک روزتان را به مرور گذشته و اتفاقات آن اختصاص بدهید. چرا که این کار، راهنمای بسیار خوبی برای اینکه چه بخش هایی در زندگی تان به بهبود نیاز دارند است.

راهنمای پاسخ به سوالات:

چند ساعت از یک روز را برای این کار وقت بگذارید و در این چند ساعت به هیچ چیز دیگری جز این کار فکر نکنید. بهتر است در یک محیط آرام و به دور از حواس پرتی این کار را انجام بدهید. یک تکه کاغذ بردارید و یا در گوشی تان یک صفحه باز کنید و سوالات را بنویسید. بهتر است در این مدت گوشی تان به اینترنت وصل نباشد تا پیام ها حواستان را پرت نکنند. حتی بهتر است از یک تکه کاغذ استفاده کنید و گوشی تان را هم خاموش کنید. لباس راحت بپوشید، چیزی برای خوردن و نوشیدن کنار دستتان بگذارید و در کمال آرامش شروع به بررسی سال تان بکنید.

1- سالی که گذشت، به طور کلی چه تاثیر و احساسی برای شما داشت؟

قبل از اینکه به سراغ جزییات برویم، بهتر است ابتدا مشخص کنید که در کل چه حس و یا حس هایی در رابطه با سالی که گذشت دارید.

در رابطه با این سال چه فکری می کنید؟ وقتی به روزهایی که گذشت فکر می کنید، چه احساسی پیدا می کنید؟ حتی اگر الان نتوانید به طور کامل به این سوال پاسخ بدهید، می توانید هر زمان که چیز بیشتری به یادتان آمد آن را یادداشت کنید.

در نهایت باید به پاسخ این سوال برسید که:

اگر می خواستید 12 ماه گذشته را در یک جمله توصیف کنید، آن جمله چه بود؟

2- چه رویدادهای مهمی اتفاق افتاد؟

ابتدا، هر رویدادی که به خاطر می آورید، چه منفی و چه مثبت را بنویسید.

ذهن ناخودآگاه شما، همین حالا هم تعداد زیادی از این وقایع را تحلیل کرده است. اما گاهی اوقات بهتر است آن ها را لیست کنید و در جایی به صورت نوشته داشته باشید تا بتوانید هر کدام از آن ها را به تنهایی بررسی کنید.

از خودتان بپرسید: چه اتفاقی در این سال افتاد (چه کوچک چه بزرگ) که می توانم حتی 5 سال دیگر هم درباره ی آن صحبت کنم؟

حالا کمی تأمل کنید و ببینید که در حال حاضر چه احساسی دارید.

3- چه موفقیت ها و دستاوردهایی در این سال داشتید؟

در صورتی که در ابتدای سال اهدافی برای خودتان تعیین کرده بودید، الان زمان مناسبی برای بررسی این موضوع است که: در عملی کردن چه تعداد از آن ها موفق بودید؟

الان زمان بررسی ناکامی ها نیست. تنها روی اهدافی تمرکز کنید که توانسته اید آن ها را به دست بیاورید.

چه موفقیت ها، دستاوردها، اتفاقات خوب و تمجیداتی در این سال اتفاق افتاد؟

این موفقیت ها می توانند هر چیزی و در هر زمینه ای، از روابط گرفته تا شغل، مسایل مالی، سلامتی و یا رشد فردی باشند. سعی کنید هر کدام از آن ها را با جزییات به خاطر بیاورید.

چه احساسی داشتید؟

ببینید فکر کردن به هر کدام از آن ها چگونه لبخند به لبتان می آورد. و در آخر از خودتان بپرسید:

کدام یکی از این موفقیت ها، بیشترین افتخار و ارزش را برای من دارد و چرا؟

4- با چه چالش هایی روبرو شدید؟

چه اتفاقاتی در این سال افتاد که برایتان چالش برانگیز بود؟ چه ناملایماتی داشتید؟ چه اهداف و برنامه هایی داشتید که عملی نشدند و چرا؟

سه یا چهار چالش بزرگی که داشتید کدام ها بودند؟ (در زندگی شخصی و کاری)

آیا چیزی مانع شما بود؟ آیا مجبور بودید زیاد از واژه ی «ببخشید» و یا «متاسفم» استفاده کنید؟

پاسخ به این سوال ها چندان خوشایند نیست. اما برای آگاه شدن از بزرگ ترین چالش ها و اشتباهاتی که در طول سال داشتید، بسیار اهمیت دارد. این کار به شما کمک می کند که مسأله ی اصلی را ببینید و درک کنید.

اگر در حال حاضر آمادگی پاسخ به این سوال را ندارید، به سراغ سوال بعدی بروید. اما حتما دوباره برای پاسخ به این سوال زمان بگذارید و حداقل یک چالش مهم را با جزییات بررسی کنید.

5- چه درس هایی از این سال گرفتید؟

برای پاسخ به این سوال، نه تنها باید از اتفاقات خوبی که افتاد نتیجه گیری کنید، بله باید به درس هایی که در پس شرایط سخت آموختید هم نگاه دوباره ای بیاندازید.

این سوال مثل معدن طلایی است که به سوال مهم تری منجر می شود:

مهم ترین درس هایی که در این سال گرفتید چه چیزهایی بودند؟ چگونه به وسیله ی آن ها رشد کردید؟ چگونه این درس ها از شما فرد دانا تر و پخته تری ساخت؟

همچنین:

کدام یکی از ویژگی ها و یا نقاط قوت تان، بیشترین کمک را در این سال به شما کردند؟

6- چه افرادی بیشترین اهمیت را برای شما دارند؟

به افرادی فکر کنید که امسال نقش مهمی در زندگی تان داشتند. بررسی این افراد را به مدت زمانی که با آن ها گذراندید و میزان صمیتی که با آن ها داشتید محدود نکنید.

شاید با فرد غریبه ای مکالمه ای داشتید که سطح آگاهی تا را ارتقا داد، و یا شخصی در زمانی که بیشترین نیاز را داشتید به شما یاری رساند.

این موضوع به شما کمک می کند با وجود اینکه این روزها ارتباطات اجتماعی به کمترین حد خود رسیده اند، اهمیت مواردی مثل ارتباط عمیق روحی با دیگر انسان ها و اثری که می توانند در زندگی تان بگذارند را بهتر درک کنید. همچنین به این سوال فکر کنید که:

فرد شماره یک زندگی تان که همیشه می توانستید روی او حساب کنید چه کسی بود؟

زمانی که به این سوالات فکر می کنید، رابطه تان با آن فرد خاص و دیگر افراد زندگی تان بهبود پیدا می کند. چرا که این کار باعث می شود تا قدردانی بیشتری نسبت به آن ها داشته باشید و این موضوع به طور ناخودآگاه در روابطتان تاثیر گذار خواهد بود.

7- رایج ترین حالت روحی تان در این سال چه بود؟

البته که احساسات ما دایما در حال تغییر و بالا و پایین شدن هستند. گاهی حتی در طول یک روز هم ممکن است احساسات بسیار متفاوتی را تجربه کنید. زندگی همین است. گاهی احساس شکست خوردگی داریم و گاهی با تمام وجود از زندگی لذت می بریم.

با این وجود، سعی کنید روی حالت های روحی مثبتی که داشتید تمرکز کنید و آن ها را به یاد بیاورید.

این احساست مثبت چه حس هایی بودند؟ هیجان؟ کنجکاوی؟ اشتیاق؟ چه چیزی باعث ایجاد این احساسات شد؟ در چه جاهایی احساس شادی بیشتری داشتید؟

سعی کنید به جزییات کوچک فکر کنید، چرا که به شما کمک می کند تا حس واقعی آن لحظه را به یاد بیاورید و حتی دوباره آن را تجربه کنید. هر زمان که احساس بدی داشتید، می توانید به تمام آن احساسات مثبت و لحظات شادی بخشتان فکر کنید.

8- چه تفاوتی بین فردی که در ابتدای سال گذشته بودید، با فردی که در حال حاضر هستید وجود دارد؟

اگر قرار بود یک بیوگرافی کوتاه درباره ی فردی که در حال حاضر هستید بنویسید، چه چیزهایی درباره ی خودتان برای گفتن داشتید؟

چگونه خودتان را توصیف می کردید؟ بهترین ویژگی خودتان را در چه چیزی می دانستید؟

لحظه ای به این موضوع واقعا فکر کنید.

یک سال قبل چطور؟ چه تفاوت های مهمی با الان تان داشتید؟

گاهی اوقات، سخت است که در رابطه با خودمان افکار مثبتی داشته باشیم. خصوصا اگر سال سختی را از سر گذرانده باشیم.

در هر صورت، مطمئنا می توانید حداقل یک ویژگی مثبت در خودتان پیدا کنید. این ویژگی می تواند حتی بودن یک دوست خوب و یا شنونده ی خوب برای دیگران باشد. یا شاید یاد گرفتن 3 واژه از یک زبان جدید باشد. بابت هر کار کوچکی که کردید از خودتان قدردانی کنید.

9- بابت چه چیزهایی سپاسگزار هستید؟

حقیقت این است که هیچ چیزی، چه خوب و چه بد، در زندگی ما پایدار نیست. بنابراین مهم است که لحظاتی را برای فکر کردن و قدردانی از تمام چیزهای خوبی که در حال حاضر داریم اختصاص بدهیم.

روزهای پایانی سال بهترین زمان برای یادآوری و قدردانی از تمام داشته هایی است که در حال حاضر داریم و ممکن است سال آینده دیگر آن ها را نداشته باشیم. سوال نهایی این است که:

بابت داشتن چه چیزی یا چه کسی، بیش از همه سپاسگزار و قدردانید؟