یک خطای شناختی رایج در بین ما زمانی اتفاق میافتد که به درستی از مغز استفاده نمیشود. یا زمانی که ما به مغز یک فرمان خاص میدهیم و بعد اتفاقاتی رخ میدهد که از آنها غافل میمانیم. برای مثال در زمان رانندگی در جاده به مغز دستور تمرکز به جاده را میدهیم. پس مغز از ثبت مناظر عقب میماند. ممکن است چشمهای شما در طی مسیر مناظر کنار جاده را تماشا کند. اما چون مغز روی آن متمرکز نیست و تمام حواس به سمت جاده است، شما هیچ منظرهای در ذهن خود ثبت نکرده اید. در اینجا بین حرکت چشم و مغز هماهنگی وجود ندارد. در نتیجه خطای شناختی خطای کوری ناخواسته رخ میدهد.
مشکلات ناشی از خطای شناختی خطای کوری ناخواسته
شیوهی زندگی ما تاثیر زیادی بر روی کارکرد مغز دارد. بسیاری بر این عقیده هستند که با فعالیت بدنی میتوان کارایی و راندمان سلولهای خاکستری مغز را افزایش داد. در حالی که با تمرکز و خودآگاهی کارکرد مغز افزایش مییابد. فرض کنید مدتهاست که هر روز صبح از مسیر یک جاده عبور میکنید. اما بعد از گذشت چند ماه یا چند سال متوجه میشوید که در طی مسیر شما یک ساختمان با نمای سبز رنگ وجود دارد که به تازگی متوجه آن شدهاید.
ممکن است چشم صدها بار این خانه را دیده باشد. اما چون مغز شما به فکر سر کار رفتن است، قادر به تماشای آن نیستید. این یک مثال ساده است که در طی روز ممکن است چند مرتبه برای همه اتفاق بیفتد. تماشای یک خانه با نمای سبز رنگ هیچ منفعت خاصی برای شما ندارد. اما ممکن است در طی روز به دلیل خطای شناختی خطای کوری ناخواسته برخی از مهمترین اتفاقات را نادیده بگیرید.
در این مواقع تنها کاری که باید کنید روی تمامی پدیدهها و اتفاقات مغز خود را هماهنگ کنید. برای مثال یک امتحان سخت در پیش دارید. کتاب را در مقابل خود قرار داده و در حال درس خواندن هستید. بعد از چند ساعت دوباره به همان مطالب نگاه میکنید. اما هیچ چیز را به خاطر نمیآورید. زیرا در زمان درس خواندن این چشم شما بود که روی خطوط و نوشتهها حرکت میکرد و با زبان آنها را بلند بلند میخواندید. اما مغز هیچ همکاری با شما نداشته است. به همین دلیل است که وقتی دوباره روی کتاب برمیگردید، انگار نوشتهها را برای اولین بار میخوانید.
چکار کنیم تا گرفتار خطای شناختی کوری ناخواسته نشویم؟
برای اینکه گرفتای خطای شناختی خطای کوری ناخواسته نشوید، باید روی کارهای مهم تمرکز داشته باشید. از دادن حجم زیاد اطلاعات به مغز خودداری کنید. در همین مثال درس خواندن ممکن است کارایی و توان مغز شما برای درس خواندن تنها 5 ساعت در طی روز باشد. اما شما 12 ساعت را بدون استراحت درس می خوانید. به همین دلیل مغز تنها 5 ساعت با شما همراه می شود. 7 ساعت باقیمانده فقط چشم و زبان با شما همراه می شود. وقتی هم که قرار باشد تعداد ساعاتی را که درس خواندید، همه 12 ساعت را محاسبه می کنید.
همیشه به اندازه ی توان مغز از آن کار بکشید. روی کارهای مفید و مؤثر در زندگی متمرکز شوید. نادیده گرفتن برخی از رویدادهای مهم زندگی ممکن است آسیبهای جبران ناپذیری را به ما وارد کند.
لینک کوتاه مطلب: |
برای کپی کلیک کنید |
ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!