برخی معتقدند که باید در همان اوج جوانی یعنی دور و بر ۱۸ سالگی ازدواج کرد و با یک شریک به تجربه لحظههای تلخ و شیرین زندگی در جوانی پرداخت. برخی دیگر فکر میکنند که کسب تجربههای مفید به تنهایی، دانشگاه رفتن، کار کردن و سفر رفتن قبل از ازدواج ضروری است. پس باید بعد از حوالی ۳۰ سالگی به سراغ ازدواج رفت. اما سن مناسب ازدواج واقعا چه سنی است؟
بعضی از بزرگترها هم معتقدند که بعد از ۲۵ سالگی دیگر باید کمکم برای ازدواج کردن آماده شد و وقتی ۲۵ را رد میکنید، مدام از شما سراغ خبرهای خوش را میگیرند و به زعم خودشان میخواهند بدانند که : «خبری هست یا خیر؟». بگذارید در همین آغاز مسیر، خیالتان را راحت کنیم؛ سن مناسب ازدواج برای هر فرد سن خاصی است. هیچ سن مشخصی برای ورود به زندگی زناشویی وجود ندارد.
اجازه دهید که در ادامه به شما بگوییم که چه موقع باید ازدواج کرد و این زمان برای هر فرد با دیگری متفاوت است.
1- سن مناسب ازدواج و شکلگیری ارزشهای شخصی
مطمئن باشید، هیچ سن خاصی برای ازدواج کردن وجود ندارد. ورود به زندگی مشترک، مستلزم کسب آمادگیهایی است که برای هر فرد در سن و سال خاصی به وجود میآید. ما انسان هستیم. اگر در دنیای رباتها به سر میبردیم، امکان برنامهریزی دقیق زمانی و مکانی برای ورود به مراحل مختلف زندگیمان وجود داشت ولی در حال حاضر، اوضاع کاملا فرق میکند. ما انسان هستیم.
هر یک تجربهها، احساسات، عواطف، ویژگیها و شرایط محیطی و پیرامونی خاص خود را داریم. حتی زندگی و سرنوشتمان با خواهران و برادرانمان هم شباهتی ندارد. در این صورت، چطور میتوان نسخهای کلی برای سن ازدواج و مقولههای دیگر زندگیمان پیچید؟
زمانی میتوان به یک زندگی مشترک پا گذاشت که ارزشهای شخصیمان به طور کامل شکل گرفته باشد. یعنی بدانیم که چه چیزهایی در زندگی برایمان مهم است، برای چه چیزهایی ارزش قائل هستیم و هدفمند برای کسب آنها به سویشان حرکت میکنیم. زمانی که ارزشهای زندگی را کشف کنیم، روحی متزلزل در جریان تندبادهای تغییر نخواهیم بود و از همین رو میتوانیم کنترل زندگیمان را به دست بگیریم.
2- اشراف و آگاهی نسبت به ضعفها
سن مناسب ازدواج شما زمانی فرا میرسد که بدانید چه ضعفهایی در زندگیتان دارید. کسی که به نقاط ضعف و قوت خود واقف است در یک زندگی دونفره و گروهی میتواند رفتارها و واکنشهای درستتری از خود بروز بدهد. چنین فردی تلاش خود را به کار میگیرد تا ضعفهایش را رفع کند و بیهوده اشتباهات خود را به گردن دیگران نمیاندازد.
این یعنی بلوغ. البته شناخت ضعفهای خود کافی نیست بلکه تلاش برای رفع آنها و آگاهی از اثرات مخربی که میتوانند داشته باشند هم از جمله دستاوردهای دیگری است که فرد را آماده ازدواج و شریک شدن زندگی خود با دیگری میکند. کسی که خود را به خوبی نمیشناسد، امکان درک دیگری را هم به اندازه کافی نخواهد داشت.
چطور ممکن است نسبت به ضعفها و نقاط قوت خود بیاطلاع باشیم و نتوانیم خود را به خوبی تحلیل کنیم و حال وارد یک زندگی مشترک شویم و توانایی درک و شناخت دیگری برایمان مقدور باشد. طبیعتا، شخصی که خود را میشناسد و به ضعفهایش آگاه است، مدیریت بهتری برای رفتارها و واکنشهای خود در نظر خواهد گرفت.
3- شناخت علایق و هدفهای خود
سن مناسب ازدواج شما زمانی فرامیرسد که بدانید در زندگی چه چیزهایی میخواهید. یعنی بتوانید علایق و هدفهایتان را به خوبی شناسایی کنید. کسی که میداند در گذشته چه کرده است و از عملکرد قدیم خود درس و تجربه کسب کرده و نقطه فعلی خود در جهان را که بر آن ایستاده نیز به خوبی میشناسد، برای آیندهاش هم برنامههایی در سر دارد، شخصی آماده ازدواج است.
اما اگر درباره اهداف و علایق خود، گیج و سردرگم باشید، امکان ورودتان به یک زندگی مشترک وجود نخواهد داشت. زیرا در این حالت، هر روز وارد چالش و سردرگمی جدیدی میشوید و این سرگشتگیها مانع از شکلگیری یک رابطه مناسب و خوب میان شما و همسرتان میشود. ضمن اینکه با نداشتن آگاهی نسبت به علایق و هدفهایتان با فردی دیگر که خود مجموعهای از خواستهها و نیازهاست مدام دچار تناقضات احساسی و ارتباطی میشوید و نمیتوانید در یک مسیر در کنار هم به خوبی قدم بزنید.
افراد بالغی که به خوبی میتوانند در کنار هم زندگی مشترکی بسازند، افرادی هستند که میدانند در زندگی به چه سمت و سویی رهسپار خواهند شد و به همین خاطر، فردی درست و مناسب را برای همراهی خود انتخاب میکنند.
۴- هنر صبر کردن و گوش دادن
فرقی نمیکند که چند ساله هستید، یکی از مهمترین ویژگیهایی که نشان میدهد برای ازدواج آماده هستید، توانایی و هنرتان در صبر کردن و گوش دادن به دیگران است. یادتان باشد که طرف مقابل که به عنوان همراه و همسر به زندگیتان وارد خواهد شد، دشمنتان نیست.
پس اگر بتوانید در مقابل او صبر به خرج داده و توانایی گوش دادن به حرفهایش را داشته باشید، فردی آماده ازدواج هستید. در غیر این صورت، اگر هنوز به خاطر هر موضوع سادهای سریعا از کوره در میروید و نمیتوانید صبر کنید و در قاموس یک شنونده موثر به دیگران گوش کنید، یعنی سن مناسب ازدواج برایتان هنوز فرانرسیده است. زوجهای موفق، کسانی هستند که توانایی شنیدن به حرفهای یکدیگر را دارند و در هر بحث و مکالمهای به دنبال به کرسی نشاندن حرفهای خود نیستند.
اگر هنوز در هر بحثی سریعا از کوره در میروید و دوست دارید که حرف، حرف خودتان باشد باید سریعا فکری به حال خودتان کنید چون با بلوغ لازم برای ازدواج کردن، فرسنگها فاصله دارید. شنیدن و گوش دادن حرف دیگران به معنای آن است که متوجه تفاوتها، اختلافنظرها و اعتقادات شخصی هر فرد در زمینههای مختلف هستید و دوست ندارید که مانند یک دیکتاتور زورگو همه چیز در زندگی مشترک فقط مطابق میل خودتان باشد. چنین فردی، انسان پختهای است که به سازش و سازندگی در کنار دیگران معتقد است و میتواند زندگی خوبی برای خود و شریک زندگیاش فراهم کند.
در آخر
یادتان باشد که ازدواج کردن سن و سال خاصی ندارد. دید و بینش لازم برای ازدواج یک فرد در سن ۲۵ سالگی به دست میآید و برای دیگری در ۳۰ سالگی یا شاید 40 سالگی. پس خود را اسیر کلیشههای مرسوم و رایج نکنید و نترسانید. شما هیچ محدودیتی برای ازدواج کردن ندارید. باید ببینید که چه زمانی آماده راه دادن فردی دیگر به عنوان شریک به زندگیتان هستید. ازدواج، موضوع شوخیبرداری نیست.
شما باید بتوانید، خواستهها و آرزوهایتان را اولویتبندی کنید و ببینید که ازدواج کردن چطور میتواند در جهت رسیدن به آنها یاریتان کند. در نهایت، آنچه در این زندگی مهم است، راضی و شاد بودن است و نه چیز دیگری.
اگر ازدواج کردن شما را به چنین حس و حالی میرساند باید به سمت آن بروید و در غیر این صورت، نگاهی به خود و زندگیتان بیندازید و ببینید که چرا ازدواج کردن به اندازه کافی خوشحالتان نمیکند اگر راهی برای خروج از این حس وجود داشت که آن را به کار ببرید و اگر نه بدانید که برای شاد زندگی کردن، راههای مختلفی وجود دارد و ازدواج لزوما تنها شیوه راضی زندگی کردن نیست.
شناختن خود میتواند شما را در همه مراحل زندگیتان شاد و موفق کند. سعی داشته باشید که با کوچه پس کوچههای احساسات و ذهن خود به خوبی آشنا شوید.
لینک کوتاه مطلب: |
برای کپی کلیک کنید |
ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!