انگیزشیمقالهوبلاگ

وقتی تصمیم میگیرید رویاهاتون رو دنبال کنید این 31 اتفاق رخ میده

اشتراک گذاری این مطالب در:

خیلی وقت هست که دارید به این موضوع فکر می کنید، اینطور نیست؟

خودتان را در روابط دوستی سطحی مشغول کرده اید ، به حواس پرتی های کم ارزش سرگرم بوده اید و برای مدت طولانی روش زندگی کم ارزش را ، برای خود کافی دانسته اید.
بارها ارتباطتون با محیط و اطرافیانتون قطع  شده.شما کم کم شروع کردید تا با خودتون و جهان اطرافتون صادق تر باشید.

چیزی که مخفی کردنش سال ها طول میکشه،آشکار کردنش 1 ثانیه زمان میبره.و الان اینجا جاییست که شما خودتون رو پیدا میکنید، در جایی که بنظر میاد لبه ی یک صخره باشد. حواستون رو جمع می کنید.

از این ترسیده اید که اگر به لبه آن صخره بروید چه اتفاقی می افتد.آیا همه چیز نابود خواهد شد؟
شما تلاش میکنید که برگردید و به سمت همان دروغی بروید که در حال زندگی کردن با آن هستید. منطقه آسایش ، جایی که زندگی کردن خیلی آسون و راحت و سختی ها کمتر هستند. شما این کار را قبلا بارها انجام داده اید.

پس چرا این دفعه فرق میکند؟
این سری فرق دارد چون به این حقیقت رسیدید که چیزی برای مخفی کردن وجود ندارد.بی معنی و بی ربط است.در این نقطه،برگشتن به قبل خیلی دردناک تر از زندگی قبلی شما خواهد بود،اصلا هم مهم نیست زندگی قبلیتون چطور بوده.
پس در واقع راه برگشتی ندارید.جوری که شما میبینید که چگونه به شکل اساسی تغییر کرده اید ، بخاطره همینه که این سری موفق خواهید شد.همانطور که زیگ زیگلار راجع به دوستش تام هارمون گفت: “تام هارمون دیدش نسبت به خودش عوض شد اما در اصل او همچنان بیش از 400 پوند وزنش بود و دیگه به خودش به چشم یک فرد چاق نگاه نمیکرد.”

اینها مواردی هستند که وقتی تصمیمتان را گرفتید با آنها روبه رو خواهید شد:

 

1-هدفتون رو همه جا میبینید

“چشم و گوش ما فقط چیزهایی رو که ذهن ما دنبالشه میبینند و میشنوند”

– دن سالیوان

وقتی که برای حقیقت بخشیدن به رویاتون متعهد شوید،دریچه هایی که شما رو کور کردند باز میشوند و دنیای کاملا جدیدی رو خواهید دید.

شما به تمام فرصت هایی که تمام این مدت داشتید توجه خواهید کرد،فرصت هایی که ذهن هوشیار تو به راحتی بهشون توجه نکرد.از دید یک روانشناس: توجه انتخابی تو، روی چیزی که میخوای با جزئیات ذره بینی ، زوم خواهد کرد.تمام ورودیهای حسی دیگر به ضمیر ناخودآگاهتان فرستاده و فراموش می شوند.

این تغییر اساسی در هویت شما رخ میدهد.این نقطه ، نقطه ی بدون بازگشت است.زمانی که این تغییر اتفاق بیفتد ،تمام دنیای شما عوض خواهد شد.

هیچ چیزی برای شما غیر ممکن نخواهد بود

تنها محدودیت های شما آگاهی های شما هستند، که به سرعت در حال گسترش هستند

هرچیزی که بخواهید ،فورا مال شما میشود چون شما چیزی رو میبیند که خیلی ها نمیبینند.

حالا که میتوانید هدفتان را همه جا ببینید،دارید به سرعت پیشرفت میکنید.

2-انرژی نامحدودی خواهید داشت که از هدف سرچشمه می گیرد.

زمانی که از آستانه تصمیم گیری رد شوید(تصمیم گیری کنید)،یک  منبع انرژی نامحدود پیدا خواهید کرد، منبعی که بنظر میرسد بی پایان است.

دیگه نیازی ندارید بر اراده اتون تکیه کنید.

اراده چیز بیخودی است. اراده برای تازه کارهاست. برای انسان هایی است که هنوز نمیدانند میخواهند چیکار کنند..

وقتی از مرحله اراده به سمت «چرا»ها حرکت کنید،نیازی نیست که دیگر برای انجام دادن کاری ناز خودتان را بکشید.قاطعیت درونی و شوق شما، محرکهای خارجی را مغلوب خواهد کرد-هرچقدر هم سخت باشد.

به جای اینکه روی مقابله با خرابی های بیشتر تمرکز کنید،روی حمله تمرکز میکنید تا به قله ی موفقیت برسید. اما از دید خودتون،شما خیلی وقته نوک قله اید.

3-چیزهای جدید یاد می گیرید، بزرگ می شوید و بسرعت درک خواهید کرد.

زمانی که اولین قدم را بردارید،تشنه ی دانش و خرد و درک خواهید شد.هم دانش آموز میشوید و هم معلم.

مثل اسفنجی میشوید که همه چیز را جذب میکند،در حالی که اتصالات عصبی و شبکه ای زیادی ایجاد میکند.منطق و قوانین نیمکره ی چپ مغز رو یاد میگیرید .در نتیجه نیمکره ی راست مغزتون میتواند آزادی نا محدود داشته باشد تا قوانین را بشکند و قوانین جدید تصویب کند.

با افزایش هوشیاریتان،زمان برای شما آرام تر میگذرد.شما هر چیز رو در چند فرم مختلف میبینید.زمانی که بقیه مردم تلاش میکنند تا نسبت به شرایط واکنش نشان دهند،شما این توانایی را دارید که شرایطی را که دوست دارید، ایجاد کنید.

ارتباطاتی برقرار خواهید کرد که دیگران نمیبینند.در نتیجه شما سخاوتمندانه دانش خود را  با دیگران تقسیم میکنید..

همیشه معلم کسی است که بیشترین چیزها را یاد میگیرد.

پس میتوانید آموزش دهید و دانشتان را با بقیه به اشتراک بگذارید. زمانی که می بینید بقیه از آموزش شما سودمند میشوند چیزی فراتر از لذت تجربه میکنید و این لذت خیلی بیشتر از لذت تجربه ی موفقیت خودتان است.

4- چیزهایی که یاد میگیرید،به کار خواهید برد.

رشد و پیشرفت تنها چیزهایی خواهند بود که شما حس میکنید.حد وسط بودن یعنی اینکه شما توانایی های درونیتان را به درستی مدیریت نکردید.

در نتیجه، شما دائما اطلاعات جدیدی را برای سرعت بخشیدن به پیشرفت خود به کار می گیرید.شما دانشمند زندگی هستید، که در حال تجربه و امتحان کردن چیزهای جدید هستید.

وقتی کاری نتیجه نمیدهد، شما ایستادگی نمیکنید، جلوی ضررها و خسارات وارد شده رو میگیرید و ییخیال ادامه کار میشوید. و کارهای لازم برای به درستی تمام کردن آن کار را انجام نمی دهید. بجاش میخواهید پیشرفت کنید،بفهمید و به دیگران خدمت کنید.تواضع و فروتنی ، نشانه شماست.

5.متوجه خواهید شد که تمام ترس های قبلیتان بی اساس بودند،بنابراین این احساس باعث می شود تا ترس های بعدی رو بپذیرید.

کسی از اضافه وزنی الان به وزن ایده ال رسیده،فرایند رو درک میکنه. فرایند برای آنها منطقی به نظر می رسد.به طور مشابه، همچنین شخصی که یاد گرفته است چطور میلیون ها دلار درآمد داشته باشد، فرایند را درک میکند.معجزه ای در کار نیست،نظری و عملی 2 چیز کاملا متفاوت هستند.

اما انسانی که هنوز به اهدافش نرسیده است، به نظریه های مبهم تکیه میکند.فرایند برای او معنایی ندارد.هنوز هم شک و تردید دارد وجود داره که آیا کارها به درستی پیش خواهند رفت یا نه.

اما زمانی که شما کاملا به مسیر متعهد شوید، از شر این دوگانگی خلاص می شوید. مثل تام هارمون تصویر جدیدی از خودتان در ذهنتان خواهید داشت.در ذهنتان ،شما خیلی وقت است در جایی هستید که برنامه دارید باشید.

زمانی که «چرا» به اندازه ی کافی قوی باشه،«چگونگی»  به راحتی پیدا می شود.

پس دیگر نگران آن نباشید.ترس را به عنوان بخشی از فرآیند خواهید دید، به عنوان نشانه ای از اینکه شما در مسیر درست حرکت می کنید.

6-نگرانی را کنار خواهید گذاشت و در عوض آینده را پیش بینی خواهید کرد.

آینده ی شما به اندازه ی ایمان شما روشن است” – توماس مانسون

زمانی که تصمیم بگیرید،دیگر هیچ نگرانی ای نخواهید داشت.شما آهن ربایی هستید که فقط چیزهای خوب را جذب میکنید.هر روز، یک قدم به هدفتان نزدیکتر خواهید بود.اینده فقط بهتر و بهتر میشود.شما در وضعیت خلاقیت قرار دارید.

دیگر دنبال خوشحالی نخواهید بود بلکه خوشحالی قسمتی از زندگی شما خواهد بود.شما آنچه هستید پذیرفته اید، پس در تلاش برای رقابت با یک شاخص موفقیت خارجی نیستید.

میدانید موفقیت قریب الوقوع است چون در راستای رسیدن به آن هستید.هر روز دنیای خارجی شما به دنیای حقیقی درونتان نزدیک تر میشود.همانطور که دن سالیوان گفت:زمانی که چیزهایی را که از آنها متنفر هستید بیخیال شوید ،میتوانید هرچیزی را که در زندگی دوست دارید داشته باشید.

7-تمام نیاز هایتان به یکدیگر ملحق می شوند.

“تا وقتی کسی متعهد نشود، تردید، احتمال عقب نشینی و همیشه بی اثر بودن وجود دارد.با درنظر گرفتن تمام کارهای ابتکاری و خلاقیت:آن لحظه ای که کسی به طور قاطع برای انجام کاری متعهد می شود،آنگاه مشیت الهی هم به حرکت در می آید.تمام وقایع دست به دست هم می دهند تا او به هدفش برسد،وقایعی که در غیراین صورت محال بود رخ دهند.جریان کاملی از اتفاقات رخ  می دهد،از لحظه تصمیم گیری گرفته تا اتفاقات غیر قابل باور، برخوردها، کمکهای مادی و هرآنچه حتی انسان خوابش را نمیدید، در مسیرش قرار خواهند گرفت.هر کاری که میتوانی انجام دهی یا رویای آنرا در سر میپرورانی، شروع کن.جسارت، قدرت و استعداد و جادویی در خود دارد”

-ویلیام هاتچیسن موری

در پس نقطه ی بی بازگشت،شانس و معجزه ، در زندگیتان عادی میشوند.تمام نیازهای شما به یکدیگر ملحق خواهند شد چه نیازهای مادی،مالی،روحی، فکری باشند یا نیازهای رابطه ای.

انسان های درست وارد زندگیتان خواهند شد.زمان و پول کافی برای حرکت خواهید داشت.کتابها، مقاله ها و فایلهای صوتی مناسب به موقع وارد زندگی شما خواهند شد.

شما تبدیل به یک بردار خواهید شد که در مسیر آن همه چیزهای لازم را برای رسیدن به هدف خود خواهید داشت.نپرسید «چرا»،فقط با لطافت و زیبایی و سپاس فراوان دریافت کنید.حقیقت باورنکردنی این است که دریافت کردن چیزی خیلی سخت تر از دادن چیزی است.دریافت کردن، در یک سطح آگاهانه و تکامل یافته،هدف شماست.دنیا میخواهد همه چیز را وقتی به شما بدهد که امادگی دریافتش را دارید.

تمام چیزهایی که نیاز دارید ، هنگامی که آنها را لازم دارید به شما داده خواهند شد.و شما این حقیقت را هیچوقت زیر سوال نخواهید برد.

8.انسان ها وارد زندگیتان خواهند شد تا به شما کمک کنند.

“زمانی که دانش آموز آماده باشد،معلم ظاهر میشود”  -ناشناخته

وقتی در حال انجام یک ماموریت اختصاصی هستید،مردم به کمک شما می آیند تا این هدف رو به واقعیت تبدیل کنید.هروقت امادگی حرکت را داشته باشید،با این چیزها آشنا می شوید:

مربی، کسی که به شما آموزش میدهد تا  سرعت پیشرفت خود را تسریع دهید

هواداران و حامی ها

دانش آموزانی که خواستار علم هستند

بد خواهان(ورود این افراد به زندگیتان به اندازه ی ورود بقیه مهم است)

ارتباطات شما مهم ترین جنبه ی راه شما هستند.زمانی که شروع به کار کردن میکنید،انسان های مناسب وارد زندگیتان خواهند شد.

این موضوع با پذیرا و مبتکر بودن شروع میشود.زمانی که آمادگی یاد گیری داشته باشید،معلم هم خواهید داشت.در بالاترین نقطه مسیرتان، کار شما اشخاصی را جذب خواهد کرد که به منتشر کردن پیامتان و پیش بردن هدف شما کمک می کنند.

9- شک و تردید خواهید داشت اما این شک و تردید ها از بین خواهند رفت.

از زمان های قدیم، حتی با وجود شواهد زیادی که نشان میدهند شما در مسیر درست هستید،ممکن است گاهی وسوسه شوید که عقب بکشید.شک وارد ذهنتان خواهد شد.راجع به خودتان و کارهایی که انجام میدید، مردد خواهید شد.گاهی وارد مراحلی از زندگیتان می شوید که هیچ موفقیتی در آنها کسب نمیکنید.به نظر می رسد همه چیز در حال از هم پاشیدن هستند.

این قسمت، بخش مهمی از فراینده است.پس در واقع اینکه چی کسی می شوید ، مهمتر از کارهایی است که انجام میدهید.رشد کردن در کمال هوشیاری و پیشرفت کردن به عنوان یک انسان، به منظور به چالش کشیدن شما تا اعماق وجودتان است.اکثر مردم راهی که کمترین سختی را دارد انتخاب می کنند و این راه همان مسیر موردنظر نیست.

به تحقق پیوستن رویاهای شما، یک تجربه کم ارزش نیست.بلکه به کمی تلاش، چیزی که از اعماق روح شما باشد ، نیازمند است.

پس حتی وقتی وسوسه می شوید که تسلیم شوید،به جست و جوی عمیق می روید. و اگر به هر دلیلی تصمیم گرفتید تسلیم شوید،آن موضوع به طور مکرر در ذهن شما بازبینی می شود تا بالاخره یکسو شوید و تصمیم بگیرید. همانگونه که اولیور وندل هولمز جونیور گفت: ” ذهنی که توسط یک تجربه جدید منبسط شده است، هیچ گاه نمی تواند به ابعاد قبلی خود باز گردد.” نمی توانید به مکانی بروید که همه چیز مثل قبل باشد، حتی اگر برای  مدتی تظاهر کنید.

اهمیتی ندارد شک و تردید های شما چقدر مخرب هستند، بالاخره امیدی که از اول داشتید دوباره به دست خواهید آورد.اما این دفعه امید شما قوی تر و محکمتر خواهد بود.

10- احساس می کنید برای انجام کارهایی که قبلا به آنها توجه نمی کردید، تمایل دارید.

دیگر در طرز فکرتان سفت و سخت نیستید.هرآنچه که احساس می کنید برای انجامش به شما الهام شده، با ذهنی باز می پذیرید، حتی اگر – در حال حاضر- بنظر برسد که در این کار احساس راحتی نمیکنید. شما دیگر براساس آنچه در لحظه احساس می کنید، کارها را اداره نمی کنید.

توقع دارید که برای انجام کارها به تنهایی ، تمایل داشته باشید و دیگران ممکن است با این موضوع احساس راحتی نکنند.شما کاملا ذهنی باز دارید.شما در حال حرکت هستید.

زمانی که کار فوری برایتان پیش می آید ، دیگر طفره نمی روید یا مردد نمی شوید.شما به شکل بیدرنگ و اتوماتیکی عکس العمل نشان خواهید داد.

و هنگامی که نسبت به این احساسات واکنش نشان می دهید، هیچگاه پشیمان نمی شوید.فقط زمانی پشیمان می شوید که واکنش نشان نمی دهید و شگفت زده مانده اید که چه اتفاقی ممکن است رخ داده باشد.

هرچه ذهنیت خود را بازتر کنید ،بیشتر خود را در مکانهایی میبینید که هیچگاه فکر نمیکردید در آنجاها قرار بگیرید.اما نمی پرسی «چرا» ، فقط به راهت ادامه می دهی.در طول مسیر، وقتی در ذهن خود به عقب نگاه کنید، اتفاقات پیش افتاده را درک خواهید کرد.

11-فراتر از روشهای ناموفقی که بیشتر مردم به کار میبرند ، خواهی دید.

رویکرد سنتی ، شکسته شده است.

بیشتر مردم نسبت به حسی که به آنها می گوید چه کاری باید انجام دهند، تعهد ندارند.آنها از اینکه چه کسی هستند، به چه چیزهایی باور دارند و قرار است چه کسی شوند، ناآگاه می مانند.در ترس و سردرگمی و در انتظار اینکه به آنها گفته شود چه کار کنند، زندگی می کنند.آنها آسانترین مسیر را می خواهند.آنها فرض های کوته فکری را دنبال می کنند.

حتی بدتر،بیشتر مردم ضد ارزشهای خود عمل خواهند کرد تا به رنگ جماعت در آیند.یکی از مهمترین آزمایشهای روانشناسی-آزمایش Asch- کشف کرد که حتی زمانی که به وضوح تصمیم غلط باشد ، مردم آنرا تایید خواهند کرد.

اما زمانی که از پیروی از رسوم آزاد باشید،به سرعت رویکردهای موثر و کارآمد را تشخیص می دهید.

12- هر چیزی که به انجام آن متعهد شده اید ،به سرعت در آن پیشرفت خواهید کرد.

کارل دوک، یک پروفسور روانشناسی در استنفورد ، درک ما را از هوش دچار دگرگونی کرده است.به اکثر مردم آموزش داده شده است که هوش ثابت است.چه آنرا داشته باشید ، چه نداشته باشید.اما کارل دوک هوش را به عنوان یک نهاد متحرک و انعطاف پذیر، جایی که بیشترین اشیا جهنده در آن به بخش بالا می آیند، دوباره تعریف کرد .

افراد دارای رویکرد سلطه جویی ، که به دنبال یادگیری همراه با رغبت ذاتی برای بهبود دادن هستند، کسانی هستند که در کاری که انجام می دهند در دنیا بهترین می شوند.

موفقیت متولد نمی شود ، ساخته می شود.

هنگامی که تصمیم خود را گرفته اید، دیگر در تواناییهایتان خوددار نیستید.در عوض، در عملکرد خود بهتر و متمرکزتر هستید.جایی که بیشتر مردم فقط به خودشان تکیه دارند، توانایی های شما توسط منبعی فراتر از منبع ذاتی تان، مسیردهی و تقویت می شوند.

13-هیچ چیزی برای شما غیرممکن به نظر نخواهد رسید.

“شما باید فراتر از آنچه در توانتان است ، هدف گذاری کنید. باید نسبت به حدی که تواناییهایتان در آن پایان می یابند، اعتنایی نکنید و تواناییهایتان را گسترش دهید.اگر فکر می کنید برای بهترین شرکت در محدوده فعالیتش نمی توانید کار کنید، آنرا هدف خود قرار دهید. اگر فکر میکنید نمی توانید روی جلد مجله تایمز باشید، هدف خود را این قرار دهید که روی جلد آن مجله قرار بگیرید.تصور خود را از جایی که میخواهی باشی ، به واقعیت تبدیل کن.”

-پاول آردن

باور کردن چیزی که غیر ممکن است، گستاخی(تکبر) است.

این اعتقاد مردم به اینکه ما هیچ گاه پرواز نخواهیم کرد، گستاخی بود. این اعتقاد مردم به اینکه هیچ گاه انسانی روی ماه قرار نمیدهیم، گستاخی بود.این اعتقاد مردم به اینکه ما هیچ گاه ماهواره هایی در آسمان برای هدایت کردن ارتباطات جهانی نخواهیم داشت، گستاخی بود.

ما چیزی را نمیدانیم که به آن آگاهی نداریم.چرا روی چیزی که امکان دارد، سرپوش بگذاریم؟ چرا در گذشته زندگی کنیم؟

هرچیزی و همه چیز می توانند اتفاق بیفتند. و ذهنیت باز داشتن نسبت به این موضوع، به شما اجازه می دهد در مقایسه با کسانی که یک حصار نامرئی روی امکان وقوع چیزی میگذارند، انتخاب های بیشتری داشته باشید. بدون تردید، شما باید باور داشته باشید آنچه انجام می دهید امکان پذیر و شدنی است.همانگونه که ناپلئون هیل گفت: ” هر آنچه که ذهن تصور کند و آنرا باور داشته باشد، دست یافتنی است.”

14- شانس و معجزه ، پیش افتاده و عادی خواهند شد.

روزی رالف والدو امرسون گفت: ” انسانهای کوته فکر به شانس اعتقاد دارند. انسانهای سخت و محکم به علت و معلول اعتقاد دارند.”

به طور مشابه، بروس اسپرینگستین گفت: ” وقتی موضوع درباره شانس باشد، خودت شانس خودت را می سازی”

دن سالیوان گفت: ” شانس و خدا ، به کسانی که عادتهای خوب دارند ، کمک رسانی میکنند”

وقتی تصمیم میگیرید رویاهایتان را تحقق بخشید ، توقع دارید اتفاقات اساسی و شگفت انگیزی رخ دهند.شما به طور قطع مشخص نمی کنید این اتفاقات چه باید باشند، بلکه به سادگی اعتماد دارید که کارها به خوبی پیش خواهند رفت. عادتهای روزانه شما به طور مرتب چیزهای قشنگ و زیبا از جهان بیرونی جذب خواهند کرد.

بعضی ها شما را خوش شانس صدا خواهند زد.بعضی دیگر شما را خوشبخت صدا خواند زد.هر آنچه که باشد، الان این اتفاقات خوب برای تو حالت عادی جدیدت به شمار می آید.

15- نسبت به آنچه اکثر مردم با آنها سرگرم اند ، توجه و علاقه ی کمی خواهید داشت. 

” انسانهای دارای ذهنهای بزرگ ، درباره ایده ها گفت و گو می کنند،انسانهای دارای ذهنهای متوسط درباره حوادث و اتفاقات گفت و گو می کنند، انسانهای دارای ذهنهای کوچک درباره مردم گفت و گو می کنند.”

-الینور روزولت

در نقطه ی فراتر از نقطه ای که جای بازگشت از آن ندارید، آزادی وجود دارد-آزادی از کم ارزشی و حد متوسط بودن.شما دیگر نمی توانید در شایعات یا دیگر فعالیتهای مخرب، خودتان را درگیر کنید.این چیزها دیگر برای شما معنا ندارند.

سرگرمی شما ،یادگیری ، رشد کردن ، اتصال عمیق برقرار کردن به جای سطحی، و ماجراجویی های مجلل است.از آنجا که شما آنچه که میتوانید در زندگی داشته باشید دیگر محدود نمی کنید،به طور مرتب در حال سفر هستید. به طور مرتب با آدمهای جدید و جالب توجه دیدار خواهید کرد.حتی چیزهای کوچک و ساده ، مهم می شوند و به شما اجازه می دهند تا با لحظات اندکی تفکر در خلوت خودتان، به طور کامل سرگرم شوید.

16- به شکل جامع و کلی نگر زندگی خواهید کرد.

“وقتی کسی افکار و ایده هایش را ناب و خالص می کند، دیگر رغبتی به غذای ناخالص و ناپاک ندارد” – جیمس آلن

وقتی یک تغییر اساسی در هویت داشته اید ، خواهید فهمید که انسانها کلی نگر هستند.وقتی بخشی از زندگی تان خارج از تنظیم مورد نظرتان است، همه ی بخش های دیگر زندگی تان نیز از این موضوع تاثیر میپذیرند. و هنگامی که اولویتهای اساسی شما مورد بی توجهی قرار می گیرند، به شکل روز افزونی به این موضوع آگاه خواهید شد. و از چیزهای اساسی و مهم حمایت خواهید کرد.

به همین ترتیب، وقتی بخشی از زندگیتان را بهبود می بخشید، در تمام بخشهای آن رشد می کنید – شما خود سیستم هستید. در نتیجه، هر پیروزی کوچک و صعودی که تجربه می کنید ،جریان سریعی از نیروی حرکت لحظه ای به سوی هدف نهایی شما می سازد.

17- دیگر از موفقیت یا ثروت نخواهید ترسید.

عاجز کننده ترین و فراگیرترین نوع ترس، ترس از موفقیت است.بیشتر مردم به طور عمده باور دارند که موفقیت یک گناه است ، یا برای آنها خواستنی نیست. اما هنگامی که یک تصور  الزام آور دارید، از تمرکز کردن روی خودتان دست می کشید. پول در حقیقت یک وسیله برای رسیدن به هدف است.پول یک ابزار است.

نه تنها موفقیت شما اجتناب ناپذیر است بلکه برای به انجام رساندن آنچه به شما الهام شده انجام دهید، ضروری و مهم است.

18- شما دیگر از «از دست دادن همه چیز» ترس نخواهید داشت.

شما در حال حاضر کامل هستید.هر گونه موفقیت یا شکستی نمی تواند این حقیقت را تغییر دهد. در نتیجه، شما دیگر به اعتبار، دستاوردها یا دارایی هایتان وابسته نخواهید بود. اگر به هر طریقی همه ی این موارد از بین بروند، به اندازه کافی اعتماد به نفس برای ادامه دادن مسیرتان و به سمت جلو حرکت کردن خواهید داشت. خودتان را وفق خواهید داد و توقع خواهید داشت جهان به نفع شما ، پادرمیانی کند.

این دیدگاه به شما این امکان را می دهد که بیشتر قابل اعتماد و آزاد شوید.دیگر سعی در خوشنود کردن همه ی انسانهای اطرافتان ندارید. قرار است چیزی را انجام دهید که باور دارید باید انجام دهید صرف نظر از نتیجه ی آن که هرچه باشد. اگر اوضاع به هم ریخت، آن را به عنوان یک موضوع منفی نمی بینید، بلکه به آن دید مثبت خواهید داشت.همانگونه که رایان هالیدی در کتاب خود به نام ،The obstacle in the way  نوشت ” بدون وجود ما هیچ خوب یا بدی وجود ندارد؛ فقط قدرت ادراک وجود دارد.خود اتفاق و آن داستانی که ما راجع به آن به خود می گوییم وجود خواهند داشت.”

19- به طور دائم آنچه درست است انجام خواهید داد ، حتی وقتی این کار شما مورد پسند دیگران نباشد.

اکثر مردم میتوانند فقط برای یک روز غذای سالم بخورند. اکثر مردم فقط برای چند دقیقه می توانند مثبت اندیش باشند.اما وقتی همه چیزها دیگر لذت بخش بودن نیستند، اراده و عزم اکثر مردم از بین می رود.

اما نه شما، دیگر نه.

ثبات و استقامت نشانه ی باور است.

یک روزی زیگ زیگلار عادت داشت یک داستان درباره سفر رفتن بگوید و تا 4 صبح به تختخواب نمی رفت.در ساعت 5:30 زنگ هشدار ساعتش به صدا درمی آمد.او گفت: “هر ذره از وجودم به من میگفت در تختخوابم بمانم.” اما او یک پیمان و عهد بسته بود، پس به هر حال از خواب بیدار شد.مسلما روز بدی داشت و اصلا فعال نبود.

اما او می گوید که آن تصمیم زندگی اش را متحول کرد.همانگونه که خودش توضیح می دهد:

“ممکن بود در برابر رغبت انسانی، جسمی، احساسی و روحی ام برای به خواب رفتن به زانو افتاده بودم. ممکن بود این بار را استثنا قائل شوم. یک هفته بعد، اگر فقط 4 ساعت خوابیده بودم ، ممکن بود یک استثنا قائل شوم.یک هفته بعد ممکن است من فقط 7 ساعت خواب داشته باشم. بیشتر اوقات استثنا برای ما قانون می شود.ممکن بود سر کارم به خواب روم، ممکن بود با این خطر مواجه شوم.مواظب این استثناها باشید!”

به طور مشابه، پروفسور کسب و کار دانشگاه هاروارد، کلایتون کریستنسن گفت: ” 100 درصد تعهد داشتن آسانتر از 98 درصد تعهد داشتن است.” وقتی شما رفتارهای ناسازگار را یکبار توجیه کنید، در را برای توجیه های زیادی در طول زندگی باز خواهید کرد.

20- مسئولیت بیشتری خواهید داشت.

یکبار عموی مرد عنکبوتی به پیتر پارکر( بازیگر نقش مرد عنکبوتی) گفت: ” با قدرت زیاد ، مسئولیت زیاد همراه می شود.” متاسفانه او این موضوع را برعکس متوجه شد.

قید و بندهای مسئولیت شما را مجبور میکنند تا به شکل خلاقانه تری فکر کنید.مسئولیت، شما را برای حضور یافتن درسطح های بالا ، معین می کند. به همین دلیل بنجامین فرانکلین می گوید:” اگر میخواهید کاری را انجام دهید، از یک کسی که سرش شلوغ است آنرا بخواهید.”

رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به علت اینکه ابتدا قدرت داشت ، مسئولیتهای زیادی ندارد.بلکه او قدرت دارد زیرا مسئولیت بزرگی را پذیرفت.

اکثر مردم از مسئولیت اجتناب می کنند. ترجیح میدهند کسی دیگر آنرا به عهده گیرد.ترجیح میدهند مجبور نباشند با نتایج و عواقب آن مسئولیت سر و کار داشته باشند. ترس از شکست ( به عنوان مثال به علت غرور)، در وهله اول آنها را از سعی کردن بازمیدارد.

وقتی که رویاهای خود را جدی بگیرید، در ابتدا دارای صلاحیت برای تحقق آنها نخواهید بود. اما به محض اینکه مسئولیتهای بزرگتری به عهده بگیرید، صلاحیت لازم را برای انجام دادن آنچه میخواهید انجام دهید، به دست خواهید آورد. در مسئولیتهای خود رشد می کنید و قدرت و تاثیرگذاری تان افزایش می یابد.

به عهده گرفتن شکل صحیح مسئولیتها می تواند زندگی را آسان کند. مانند این است که به خودتان استروئیدهای انگیزه –ضرورت و افسردگی،تزریق کنید.

وقتی درمانده هستید که سلامتی داشته باشید، به خوبی غذا می خورید و ورزش می کنید. بدون هیچ بهانه ای.وقتی برای کسب موفقیت درمانده می شوید، تقویت کردن حرفه و مهارت تان لذت بخش تر از چرخیدن بیهوده در فضای فیسبوک خواهید بود.

21-اکثر وقتها درباره آنچه دارید انجام می دهید ، تردید و انتقادهایی از دیگران خواهید داشت.

وقتی تحقق بخشیدن رویاهایتان را آغاز کنید، اکثر وقتها با انتقادهای ناخواسته مواجه خواهید شد.اگر کاریی با ارزش و قابل توجه باشد، کسانی خواهند بود که از انجام آن کار نفرت دارند.همانگونه که رابین شارما، نویسنده ی کتاب The Monk Who Sold His Ferrari، می گوید: ” انسانهای متنفر از کاری ، عظمت و بزرگی آن را تایید می کنند.”

وقتی شروع کنید و به شکل واقعی حضور یابید، انسانهای متنفر از شما خواهند ترسید.در عوض اینکه انعکاسی باشید از آنچه آنها میتوانند انجام دهند ، شما تصویری از آنچه آنها انجام نمی دهند می شوید.این موضوع درباره شما صدق نمی کند.درباره انها و احساس ناامنی آنهاست.

ولی اکثریت مردم شما را به شدت حمایت خواهند کرد.وقتی کسی در حال تحقق رویاهایش است، اکثر مردم از او الهام می گیرند.

22- اغلب وقتها منظور شما به درستی درک نخواهد شد.

به طور طبیعی ، حس بصیرت داشتن برای اکثر مردم عجیب است. واقعی و قابل اعتماد بودن عجیب است.غیرطبیعی و کمیاب است.ویژه است. و مردم زیادی شما را درک نخواهند کرد.

عده ی زیادی آنچه را قرار است انجام دهید یا اینکه چرا در حال انجام کاری هستید، درک نخواهند کرد. اکثر آنها نیت قلبی خوبی دارند.اما واقعا شما را درک نمی کنند و از آنچه که نمی فهمند واهمه دارند.

عده ی دیگری شما را درک خواهند کرد.شما را حمات و تشویق خواهند کرد.توجه کمی به این افراد نکنید و حضورشان را قدردان باشید. شما بیشتر از آنچه فکرشان را می کنید به آنها نیاز دارید.

23- از اعتنا کردن به آنچه عادلانه و منصفانه است ، دست خواهید کشید.

نظریه ی تبادل اجتماعی، یک دیدگاه روانشناسی و جامعه شناسی درباره ی این است که چرا مردم آن چیزی را انجام می دهند که در حال انجام دادن آن هستند.اساسا انسانها فقط در فعالیتها و روابطی درگیر می شوند که برای آنها سودبخش باشد.اگر جیز متقابلی مانند انصاف دیده نشود، رابطه به پایان می رسد.در نتیجه، انسانها در همه ی کارهایی که انجام می دهند کاملا خودانگیزشی دیده می شوند.

اما مرحله چهارمی از سلسله ی انگیزه ها وجود دارد که اجازه می دهد انسان دوستی خالص امکان یابد.

در مرحله اول، توسط ترس ، دارای انگیزه می شوید: در حالی که در حالت تدافعی قرار میگیرید تا از مجازاتها دوری کنید.در مرحله دوم، توسط پاداش ، دارای انگیزه می شوید: در حالی که فقط روی تبادلاتی که به نفع شما هستند ، تمرکز می کنید. در مرحله سوم، توسط  تکلیف و وظیفه دارای انگیزه می شوید: جایی که دیگر به عدالت اهمیتی نخواهید داد.علی رغم مجازاتها یا پاداشها ، پیشرفت خواهید کرد.

در نقطه ی اوج- مرحله چهارم- توسط عشق و محبت دارای انگیزه می شوید.هدف شما آوردن هرچه بیشتر و تا جای ممکن، شادی برای هر فرد است.علاقه و محبت شما فراتر از استدلالهای انسانی است.محبت شما را وادار به انجام کارهایی میکند که اکثر مردم آن کارها را دیوانگی می دانند.دیگر با قانونهای مرسوم یا دانایی زندگی نمی کنید.بلکه توسط بالاترین و پاک ترین قدرت در هستی ، هدایت می شوید.

24- هدفهای شما به سرعت نمایان خواهند شد.

به عنوان یک فرد تکامل یافته، شما به منبع بالاتر خود متصل هستید. یاد گرفته اید چگونه نتایجی که میخواهید به سرعت -اغلب آنی- خلق کنید.به آن باور دارید و به سرعت آن را تحقق یافته می بینید.همانگونه که والدو امرسون گفت: ” وقتی یک تصمیم میگیرید، جهان برای تحقق آن پا در میانی میکند”

25- در مفاهیم خوب ، بد و زشت، کاملا شفاف و آشکار خواهید بود.

اغلب مردم به خوبی هایشان مغرور می شوند و نواقص و کاستی های خود را کوچک می شمارند. اما در نقطه ی فراتر از نقطه ای که جای برگشتی از آن ندارید ، دیگر به احمق و نادان به نظر رسیدن اعتنا نمی کنید. بیشتر به حقیقت اهمیت می دهید.

شما ارتباطهای عمیق و صمیمی می خواهید. روابط شما یک فضای خاص هستند، که در آنها شما و کسانی که دوست دارید می توانید کاملا دارای اعتبار باشید.خطاها و کاستی های شما، علاقه ی دیگران را به شما بیشتر می کنند و بر عکس.

علاوه بر این ، شما به قدری متواضعید که وقتی در اشتباه هستید یا اگر نظرتان عوض شده است، به آن اقرار کنید. به طور هم زمان ، در حال قایم شدن از دیگران هم نیستید.همانگونه که جیم کری می گوید، از اینکه ” در کمال افتخار و شکوه دیده شوید” نمی ترسید.از اینکه اقرار کنید در کاری کاملا مهارت دارید و اینکه می خواهید مهارتهای خود را برای کمک به کار ببرید، واهمه ای ندارید.

26- بدیها و اشتباهاتی که در حق دیگران کرده اید، اصلاح و جبران خواهید کرد.

پذیرفتن حقیقت- به جای طفره رفتن از آن- نیازمند این است که شما هیچ وسایل غیر ضروری با خود نداشته باشید.میخواهید کاملا بی آلایش و پاک باشید تا بتوانید خلق کنید و مثل رودی جاری شوید.

در نتیجه، بطور آشکار و علنی برای کارهای نادرستی که در گذشته انجام داده اید، عذرخواهی می کنید.به دنبال بخشش هستید، که این بخشش بیشتر برای شماست تا کسی که به او صدمه زده اید.اینکه دیگران به عذرخواهیهای خالصانه ی شما چگونه واکنش می دهند، دست شما نیست.

27- در جمع و حضور دیگران با اعتبار تر و قابل اعتمادتر خواهید بود.قرار است چه کسی را تحت تاثیر خود قرار دهید؟

وقتی بدانید چه می خواهید – و کاملا برای انجام دادن آن مصمم هستید- دیگر از اعتنا کردن به چیزهای خنده دار مانند لباسی که در آن روز میپوشید، دست می کشید.

استیو جابز همان لباس همیشگی اش را هر روز میپوشید. حتی در جمع رهبران جهان، کت و شلوار نپوشید و مردم با این موضوع مشکلی نداشتند.زیرا او با این وضع احساس راحتی می کرد.مارک زوکربرگ هم مشابه او است.

اینگونه افراد به مد کمتر اهمیت می دهند و بیشتر به کارآمدی و بازده اهمیت می دهند.آنها خیلی کمتر نگران این هستند که با چه لباسی در جمعها حضور یابند و بیشتر به کاری که می کنند توجه دارند.

این به این معنا نیست که باید یک آدم ژولیده باشید.اما اگر هم به هر دلیلی ژولیده به نظر برسید، به علت لباسهای نامناسب موجود در کمدتان است، نمیگذارید این موضوع روز شما را خراب کند.غیر از لباس و ظاهر ، شما کاملا خودتان هستید- به جای اینکه چیزی باشید که جامعه میگوید مناسب است.

28- بیشتر از قبل برای کمک به دیگران تلاش خواهید کرد.

در ابتدا تلاش برای کمک کردن به دیگران، باعث شرمندگی و خجالت زدگی شما خواهد شد. اما اجازه نخواهید داد غرورتان سر راه تصورتان قرار بگیرد و مانع قدم برداشتن به سوی هدف شود.پس برای کمک به دیگران بیشتر تلاش کنید حتی اگر بهای آن احمق به نظر رسیدن باشد.

برای کمک به دیگران تلاش خواهید کرد حتی اگر به بهای اشتباه کردن باشد ، زیرا دیگر ترس رفتار شما را هدایت نمی کند.حتی اگر نسبت به کاری که انجام می دهید مطمئن نباشید، ترجیح میدهید با ایمان داشتن عمل کنید تا اینکه در ترس پنهان شوید.

ترجیح می دهید عواقب و نتایج نهایت تلاش کردنتان را بپذیرید به جای آنکه استعدادهای خود را مخفی کنید.

29- به معنای واقعی از موفقیت دیگران خوشحال خواهید شد.

به عنوان یک انسان تکامل یافته، وقتی می بینید دیگران موفق می شوند خوشحال هستید، و وقتی می بینید شکست می خورند ناراحت می شوید.موفقیت دیگران مانند موفقیت همه دیده می شود.

خالصانه برای دیگران بهترین ها را می خواهید حتی کسانی که رقیب های شما به شمار می آیند.حسادت و غبطه همان غروری هستند که به علت ترس به وجود می آید.شما از این مرحله گذشته اید.همان گونه که رایان هالیدی می نویسد: ” غرور همان دشمن است.”

30- برای کار کردن عمقی و اصولی ، به زمان بیشتری در تنهایی نیاز خواهید داشت.

“همه چیز را به جز نبوغ و استعداد ، واگذار کنید.” – دن سالیوان

وقتی درباره تحقق رویاهایتان جدی باشید، نیاز دارید یک تیم تشکیل دهید.در آغاز، ممکن است نیاز داشته باشید بیشتر موضوع های استدلالی و منطقی را خودتان مدیریت کنید. اما هر چه زودتر مسئولیتها را به دیگران واگذار کنید، می توانید در کاری که فقط شما از پس آن بر می آیید، انرژی بیشتری بگذارید.
در آخر شما تمایل خواهید داشت همه چیز را به جزابرقدرت خود ،به دیگران محول کنید. شما پدید آورنده هستید و و تیم شما آنرا تحقق می بخشد.همان گونه که دان سالیوان گفت:” در شرکت همه نوع کارهای بزرگی در حال جریان هستند که من هیچ چیزی درباره آنها نمی دانم.”
کار عمقی برای پدید آوردن و خلق کردن ضروری است.اما رفته رفته این کار سخت تر می شود.نیاز خواهید داشت در برابر حواسپرتی های بی پایان و وقت تلف کن هوشیار و مراقب باشید.
فقط شما به جسم و ذهن خود آشنایی دارید، اما اکثر انسانهای فوق العاده موفق جهان خلاقیت خود را در صبح انجام می دهند.آنها از خواب بیدار می شوند و به سر کار می روند.بدون هیچ ایمیلی، بدون هیچ شبکه اجتماهی، بدون ارتباط.فقط با خودشان، ایده هایشان، منابعشان می نشینند و با عبور از موانع پیشرفت می کنند.
اگر زیاد متمرکز باشد ( برای مثال به طور مرتب در جریان روحی قرار می گیرید) ، به طرز قابل توجهی موفق خواهید بود و فقط با سه الی پنج ساعت کار در روز باز هم پر توان خواهید بود.

31- یک عالمه وقت بیشتر خواهید داشت.

” برای بیشتر پول درآوردن باید کمتر کار کنید.” 

دن سالیوان

وقتی تصمیم می گیرید برای اصولی زندگی کردن متعهد شوید:

عناصری را که مناسب زندگیتان نیستند،از زندگیتان بیرون خواهید کرد.

با افرادی که روحیه ی شما را خراب می کنند مقابله خواهید کرد.

راهنماهایی را جذب خواهید کرد که به پیشرفت شما کمک می کنند.

تیمی خواهید ساخت که کار شما را گسترش می کند و و مسئولیت بخشهای متحرک را به عهده می گیرد.

به طور خلاصه، نسبت به وقتی که قبلا داشتید، وقت خیلی بیشتری خواهید داشت.

زندگیتان ساده تر خواهد بود.

به طور انحصاری فقط روی چیزهایی متمرکز خواهید شد که بیشترین اهمیت را برای شما دارند. اولویت اول شما خانواده ی شما خواهد بود.

به شکل جامع دارای سلامتی خواهید بود: برای متناسب بودن جسمتان، یادگیری، درگیر شدن با دیگران، استراحت و بهبودی و ماجراجویی وقت خواهید گذاشت.

زندگی وافر را تجربه خواهید کرد.این طبیعی ترین راه برای زندگی کردن است.این زندگی، زندگی خلاقیت و قدرت است.

 

برچسب‌ها: , , ,
مقالات پیشنهاد شده

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست