تجربه های تلخ گذشته در زندگی هر کسی پیش میآید. آدمها دو دستهاند: دستۀ اول در باتلاق احساسات ناخوشایند گرفتار میشوند، همیشه ناراضی و تلخ هستند و تجربیات تلخ گذشته باعث شده که به زمین و زمان بدبین باشند. در حقیقت این دسته هیچگاه درکی از زمان حال ندارند و تمام لحظاتشان صرف فکر کردن و چنگ زدن به گذشته سپری میشوند. این دسته محکوم به باقی ماندن در زندان گذشته هستند.
دستۀ دوم یاد میگیرند که چگونه با تجربیات تلخ خود کنار بیایند و تجربیات تلخ را پلی به سمت کمال و شناختن بهتر خویشتن در نظر میگیرند. آنها میآموزند که نباید خود را در گرداب تلخ و نفرتانگیز گذشته گرفتار کنند. از زمین بلند میشوند و شتابان به سمت آینده حرکت میکنند.
شما به کدام دسته تمایل دارید؟ مهم نیست که الان در چه جایگاهی قرار دارید و جزو کدام دستهاید. مهم این است که به کدام سمت حرکت میکنید. نگران نباشید، اصلا دیر نیست. اگر حتی تا به امروز و تا همین لحظهای که مشغول خواندن این مقالهاید، همچنان در گذشته سیر میکنید، این مقاله را کامل بخوانید و تمام راهکارهای آنرا در زندگی خود به کار بگیرید. خواهید دید که به سرعت از روی زمین بلند میشوید و راه آسمان را در پیش میگیرید.
چگونه از زندان تجربه های تلخ گذشته نجات پیدا کنیم؟
اعتیاد فقط مواد مخدر و الکل نیست. یکی از بدترین و مضرترین انواع اعتیاد، فکرهای مریض و ناخوشایند است. زخمهای گذشته و فکرهای مریض میتواند مثل خوره به جان شما بیافتد و اگر سریعتر خود را از زندان آن آزاد نکنید، تا آخر عمر گریبان شما را خواهد گرفت. چراکه هر فکر ناخوشایند، فکر دیگری را پیش میکشد و تا به خودتان بیایید خواهید دید که روزها گذشتهاند و این افکار منفی تمام جسم و جان شما را تسخیر کردهاند. ما در این مقاله 7 راهکار برای رهایی از افکار و احساسات ناخوشایندی که ناشی از تجربه های تلخ گذشته است، را به شما آموزش خواهیم داد.
1- چالشهای تجربه های تلخ گذشته را بشناسید
حل نکردن تجربه های تلخ گذشته گاهی تاثیرات روانشناسی طولانیمدت روی شما میگذارد. کافی است با خودتان صادق باشید و یکبار و برای همیشه تجربه های تلخ گذشتۀ خود را بررسی کنید. اگر حال اکنون شما خوب نیست، به گذشتۀ شما برمیگردد. آیا یک رابطه ناراحت کننده داشتهاید و هنوز عشقتان را فراموش نکردهاید؟ حالا وقت این است که بنشینید و تجربۀ خود را به طور کامل بررسی کنید؛ نقاط ضعف خود را، اشتباهات، ایرادات، رفتارهای غلط و تمام چیزهای دیگر را بررسی کنید. سعی نکنید که تمام تقصیرها را به گردن دیگران و شرایط بیاندازید. یادتان باشد که شما مسئول زندگی خود هستید و هیچکس مسئول حال بد شما نیست. اجازه بدهید کمی بیشتر توضیح دهم:
اولین قدم این است که وانمود نکنید که تجربه های تلخ گذشته هیچ تاثیر منفی روی شما نگذاشتهاند. شما نمیتوانید بر گذشتۀ تلخ غلبه کنید مگر اینکه ابتدا آن را بپذیرید.اگر زخمی از گذشته هنوز شما را به درد میآورد، سعی کنید به چشم یک مسئله به آن نگاه کنید. به خودتان اجازه دهید که آنرا همانند یک پرسش ریاضی و بدون قضاوت بررسی کنید. به هیچ عنوان از آن فرار نکنید. یادتان باشد که تجربه های تلخ گذشته این قدرت را دارند که روابط شما با دیگران یا حتی شریک زندگیتان را به خطر بیاندازند.
2- عملکرد مغز را خود را بیشتر بشناسید
تجربه های تلخ گذشته و احساسات ناخوشاید روی نورونهای شما و ساختار مغز شما تاثیر مستقیم میگذارند.
به خودتان یادآوری کنید که واقعیت بسیار پیچیدهتر از آنچیزی است که در ذهن شماست و ابعاد گوناگونی از واقعیت هست که شما هنوز از آن آگاه نیستید. اگر به صورت مداوم به تجربه های تلخ گذشته فکر کنید و به احساسات ناخوشایند خود دامن بزنید، به جایی میرسید که شرایط غیرقابل کنترل میشود و ذهن شما در یک سیکل معیوب به دام میافتد. پس تا کار به اینجا نرسیده و هنوز توان دارید، جلوی این چرخۀ معیوب را بگیرید.
تحقیقات جدید متخصصان اعصاب و روان نشان دادهاند که مغز شما قابلیت پلاستیکی شدیدی دارد. مغز شما پس از تجربههای قوی قادر است امیال و خواستههای شما را دستکاری کند و در مسیر غیر قابل پیشبینی دیگری قرار دهد. به بیانی دیگر، ذهن شما به راحتی میتواند تغییر کند. در حقیقت مغز شما حاصل ژن و تجربههای شماست.
به خاطر داشته باشید که مغز و بدن شما پیوسته در معرض تغییر قرار دارند و مدام ساختارهای خود را تغییر میدهند. پس اجازه ندهید تجربه های تلخ گذشته فرمان را به دست بگیرند و ذهن و بدن شما را به سمت ناخوشایند ببرند. آگاه باشید و ذهن خود را در مسیر مثبت و سازنده قرار دهید.
3- این را بپذیرید که شما نمیتوانید گذشته را تغییر دهید
شما نمیتوانید به گذشته برگردید. اما از امروز میتوانید نگاه و دریافتتان را تغییر دهید. تجربه های تلخ گذشته قابل تغییر نیستند، اما میتوانید جور دیگری آنها را ببینید. اگر اینکار را نکنید، شما همواره یک درد تلخ از گذشته را با خود حمل خواهید کرد و تجربه های تلخ گذشته به تجربه های تلخ امروز و فردا تبدیل خواهند شد.
تلاشهای شما در این قسمت فقط باید صرف پذیرش گذشته و بخشیدن کسانی باشد که شما را آزار دادهاند. به خودتان اجازه دهید که هر احساسی که دلتان میخواهد در مورد گذشته داشته باشید، سپس تمام این احساسات را دور بیاندازید.
هنگامی که به تجربه های تلخ گذشته فکر میکنید و حسی از نفرت، خشم یا ناراحتی دارید، مدام به خودتان یادآوری کنید که تمام این احساسات در نهایت به ضرر شما خواهد شد. خشم و ناراحتی، هیچ چیز را تغییر نمیدهد.
4- تا میتوانید ببخشید
یکی از بیشترین چیزهایی که به فراموش کردن تجربه های تلخ گذشته کمک میکند بخشیدن است.
تا زمانی که کسانی در ذهن شما زندگی میکنند که از آنها متنفرید و همیشه در پی انتقام از آنها هستید یا هر وقت به آنها فکر میکنید عصبانی میشوید، شما بازندهاید.
شما هستید که حال و آیندۀ خود را به خطر انداختهاید و تمام زیباییهای زندگی خود را با خشم و نفرت تباه کردهاید. شاید برایتان سخت باشد یا غیر ممکن به نظر برسد، اما زمانی که بتوانید آدمها را ببخشید، خواهید دید که انگار بار سنگین و دردناکی را از شانههای خود برداشتهاید، خواهید دید که سبکبال میشوید و کم کم زندگی روی خوشاش را به شما نشان خواهد داد.
بخشش به شما قدرت و اعتماد به نفس میبخشد. وقتی بتوانید ببخشید، روح شما به تدریج بزرگتر و بزرگتر خواهد شد. این دقیقا همان حسی است که شما برای یک زندگی سالم و بانشاط به آن نیاز دارید. با بخشیدن خواهید دید که به مرور تمام تجربه های تلخ گذشته از میان میروند. انگار که سالها ابر کدری جلوی دیدن خورشید را گرفته بود و حالا آرام آرام ابر به کنار میرود و خورشید یکبار دیگر با تمام توان به زندگی شما میتابد.
5- به مدیتیشن یا یوگا بپردازید
مدیتشن و یوگا به شما کمک میکنند که با گذشتۀ خود آشتی کنید و با آن به صلح و آرامش برسید. همچنین یوگا و مدیتیشن به شما کمک میکنند که با تاثیر بدی که تجربه های تلخ گذشته روی زندگی شما گذاشتهاند مقابله کنید.
بهتر است یوگا را زیر نظر یک مربی حرفهای بیاموزید. اگر تابه حال یوگا تمرین نکردهاید، تعدادی از تمرینات یوگا را میتوانید به صورت آنلاین از اینترنت دانلود کنید و تمرینات آن را انجام دهید. اما اگر فرصت کافی دارید، حتما در یک آموزشگاه معتبر به تمرینات یوگا بپردازید. چرا که حضور مربی و افراد دیگر یک انرژی جمعی در فضا به وجود میآورد و همین انرژی کمک زیادی به مقابله کردن با تجربه های تلخ گذشته میکند.
این تمرینات یک فرصت روانشناسانه برای شماست که احساساتی که مربوط به تجربه های تلخ گذشتۀ شماست را شناسایی کنید. با انجام این تمرینات شما میتوانید تاثیراتی که گذشته بر افکار و رفتار شما گذاشته است را بررسی کنید و کم کم تلخی آنها جایش را به درک و شناخت شما از خودتان میدهد.
6- بنوسید و بنویسید و باز بنویسید
نوشتن کمک بسیار زیادی به شناخت شما از خودتان میکند. اتفاقات روزانۀ خود را بنویسید، یا تجربه های تلخ گذشته خود را بنویسید. این بهترین راه برای مقابله با احساسات ناخوشایند شماست.
با یک لیست ساده از اتفاقات و تجربیات یک روز خود شروع کنید. اگر از نوشتن میترسید، اصلا نگران نباشید، قرار نیست داستان بنویسید یا یک شاهکار ادبی خلق کنید. اصلا به خودتان سخت نگیرید، قلم را به دست بگیرید و اجازه دهید احساسات شما مانند یک آب روان بر شما ظاهر شوند و به روی کاغذ بیایند.
نوشتن را به یک عادت روزانه تبدیل کنید، این باعث میشود که هر روزی که فکر به تجربه های تلخ گذشته شما را آزار داد، سریعا آنرا به روی کاغذ بیاورید. بعد از مدتها میبینید که همین عمل باعث میشود که این تجربه های ناخوشایند کمتر بتوانند به زندگی روزمره شما نفوذ کنند.
روی افکار و احساسات خود تمرکز کنید و آنها را به روی کاغذ بیاورید، باز هم تکرار میکنم قرار نیست یک داستان زیبا بنویسید.
7- با آدمها تعامل کنید
تجربه ها تلخ گذشته گاهی باعث میشوند که دیگر شما نتوانید به راحتی به آدمها اعتماد کنید. این مسئله روابط آیندۀ شما را به خطر میاندازد و شما نمیتوانید به راحتی یک شریک برای زندگی خود پیدا کنید. ارتباطات اجتماعی قوی یکی از بهترین و موثرترین روشها برای درمان احساسات ناخوشایند حاصل از تجربه های تلخ گذشته است.
در نهایت
فکر، احساس و زندگی خوب چیزی نیست که از آسمان برای شما لازم است. باید تلاش کنید و برای بدست آوردنش بجنگید. مشکلات و تجربههای تلخ در زندگی تمام آدمها وجود دارد. مهم این است که از احساسات خود آگاه باشید و به بهترین نحو آنها را کنترل کنید. در این مسیر ما همراه شما هستیم. تنها کافی است که شروع کنید و راه کمال را در پیش بگیرید.
لینک کوتاه مطلب: |
برای کپی کلیک کنید |
2 دیدگاه. Leave new
سلام و درود! سهراب هستم متن شما را تا آخر خواندم و از خواندش هم خوشحال هستم. من گاهی وقت ها خیلی از زندگی نا امید میشم و احساس تنهایی میکنم و وقتی به یاد گذشته میفتم زیاد تر نگران میشم و دلم از زندگی میشکند.
سلام درود بر شما. احساس ناامیدی در همه ما هست یعنی حتی موفق ترین آدمها هم گاهی این احساس رو دارن. پس ناامید نباشید از زندگی تون. گذشته ها تموم شده و باید به فکر امروز و فردا باشید
ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!