مقالهوبلاگ

گوشه گیر شدن باعث بروز چه مشکلاتی در شخصیتمان خواهد شد؟

اشتراک گذاری این مطالب در:

برخی از افراد گوشه‌گیر هستند. همیشه در کلاس‌های درس، کنج را انتخاب می‌کنند، موقع مهمانی و شادی که می‌شود، زیاد در جمع حرف نمی‌زنند. تازه این برای وقتی است که راضی می‌شوند به مهمانی بروند.  گوشه گیر شدن باعث می‌شود که این دسته از افراد اغلب ترجیح بدهند، در خانه بمانند و در گروه‌های دوستی و اجتماعی، حضور فعالی نداشته باشند. انسان موجودی اجتماعی آفریده شده است. اگر همیشه تنها و منزوی باقی بماند، حتی بزرگ‌ترین دستاوردهایی که کسب می‌کند هم فاقد ارزش و اهمیت خواهند بود. همه ما دوست داریم که دیده و شنیده بشویم. پس بدیهی است که انزوا و گوشه‌گیر شدن، چندان حالت مطلوبی نیست.

گوشه گیر شدن ریشه در چه مشکلاتی دارد و باعث بروز چه مشکلاتی خواهد شد؟

گوشه گیر شدن و تنهایی همیشه نامطلوب است؟

البته از این نکته نباید غافل شد که تنهایی برای همه ما در مقاطعی از زمان لازم است و باعث خودسازی و شناخت درونی بیشتر می‌شود. اما اگر تعادل این ماجرا بر هم بخورد، دیگر باید فکری برای حل مشکل انزوا و گوشه‌گیری کرد. تنهایی بیش از حد باعث بروز مشکلات زیادی می‌شود. افسردگی یکی از نمودهای بارز گوشه گیر شدن است. مگر نه این است که همه ما با هم برابریم؟ هر کدام از ما سرشار از ویژگی‌ها، استعدادها، توانایی‌ها و رفتارهای رنگارنگی هستیم که باعث می‌شود این جهان پرشورتر بر مدار خود بچرخد. پس چرا عده‌ای گوشه گیر شدن را انتخاب می‌کنند؟ آیا گوشه گیر شدن واقعا یک انتخاب است یا از سر ناتوانی و ندانستن برخی از مهارت‌ها در افراد شکل می‌گیرد؟

چرا باید گوشه گیر شدن را جدی بگیریم؟

واقعیت این است که گوشه گیر شدن در بیشتر مواقع ناشی از فقدان وجود اعتماد به نفس در افراد است. اعتماد به نفس به معنای واقعی کلمه، دُر درخشانی است که باعث شکوفایی استعدادها و ظرفیت‌های مختلف ما می‌شود و نهایتا شادی و رضایت را به زندگی‌مان وارد می‌کند. کسانی که اعتماد به نفس کافی ندارند، قادر به حضور در جمع نیستند. آنها نمی‌توانند ارتباطات مؤثری با دیگران شکل بدهند. زیرا فکر می‌کنند که هر آنچه می‌گویند و انجام می‌دهند، آن‌قدرها که باید خوب نیست. بنابراین برای اینکه از قضاوت شدن در نگاه دیگران دور بمانند، اصلا وارد هیچ نبردی نمی‌شوند. اما از این نکته غافل هستند که شرکت نکردن در صحنه‌های نبرد، خود نوعی شکست خوردن حتمی است. ما به این دنیا آمده‌ایم تا تجربه کنیم، شکست بخوریم، پیروز بشویم، اشک بریزیم، بخندیم و در کل تجربه کنیم. چرا باید با گوشه گیر شدن و عدم تقویت اعتماد به نفس در خود، فرصت‌های شاد بودن و رشد را از خود دریغ کنیم؟ گوشه گیر شدن و انزوا باعث می‌شود که به تدریج به سوی افسردگی رهسپار بشویم.

 چرا گوشه گیر می‌شویم؟

اعتماد به نفس نداشتن بسیار بحث وسیع و گسترده‌ای است. افراد به دلایل مختلف، اعتماد به نفس ندارند یا اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. اما چیزی که واضح است، این است که همه افرادی که به هر دلیلی اعتماد به نفس کافی در زندگی ندارند و این فقدان باعث گوشه گیر شدن آنها شده است، به سادگی می‌توانند وضع و روزگار خود را تغییر بدهند و با همت و تلاش، این ویژگی درخشان را در خود تقویت نمایند. وقتی اعتماد به نفس نداشته باشیم، مدام از خود ایراد می‌گیریم، نمی‌توانیم شایستگی‌های خود را به درستی ببینیم و کشف کنیم زیرا آنها را زیر ابرهای سیاه منفی‌بافی مدفون ساخته‌ایم.

باید بپذیریم که هر یک از ما در درون خود جهانی کوچک داریم که می‌تواند سرچشمه تغییرات بنیادین در خود و دیگران باشد. همه ما قوی، ارزشمند و خواستنی هستیم. هیچ کس بر دیگری برتری ندارد و تفاوت‌ها دلیلی بر برتری نیست. کسانی که موفق هستند، به درستی دریافته‌اند که چه نقاط قوتی دارند و با احترام به این نقاط مثبت در خود و به کمک آنها با جنگ ضعف‌های‌شان رفته‌اند. همین.

گوشه گیر شدنِ ناشی از نبود اعتماد به نفس به سادگی قابل رفع است. کافی است بدانیم که به کمک چه روش‌هایی باید توانمندتر بشویم و خجالت، ترس، اضطراب و هر آنچه را که بوی ضعف و شکست می‌دهد از خود دور نماییم. گوشه گیر شدن ما را در مردابی بدبو نگه می‌دارد. بسیاری از ظرفیت‌های‌مان کشف نمی‌شوند، استعدادهای بارزمان به یغما می‌رود و ناامیدی به جان‌مان می‌افتد.

چه ترس‌هایی در گوشه گیر شدن نهفته است؟

ترس‌های ما ریشه روانی دارند. وقتی احساس کنیم که از سوی عاملی خارجی تهدید می‌شویم، ترس به جان‌مان می‌افتد. مثلا وقتی حس کنیم که حرف زدن در جمع باعث می‌شود، عده‌ای ما را مسخره کنند یا حرف‌مان را جدی نگیرند، می‌ترسیم و به جای اینکه راه و چاره‌ای برای این ترس بیابیم، سعی می‌کنیم با پاک کردن صورت مسأله به کنج تنهایی و انزوای خود بخزیم. گوشه گیر شدن در درجه اول ناشی از فقدان اعتماد به نفس است و این فقدان هم از ترس ناشی می‌شود. هر چقدر بیشتر به ترس‌های زندگی‌مان بها بدهیم، اعتماد به نفس‌مان کمتر خواهد شد و در نتیجه گوشه گیر شدن، دستاورد تلخی خواهد بود که زندگی شیرین‌مان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

ترس از شکست، ترس از قضاوت دیگران و همه انواع دیگر ترسیدن، حتی ترس از حشرات و حیوانات و… ما را محدود می‌کنند و مانع از رشد و کمال یافتن‌مان می‌شوند. کسی که رشد نکند و نشاط را به لحظه‌های زندگی خود وارد نکند، گوشه گیر می‌شود. در این وضعیت، گوشه گیر شدن نوعی مکانیزم دفاعی برای یافتن آرامش در مقابل فشارهایی است که به ما وارد می‌شوند. اما این مکانیزم دفاعی تنها راه‌کارهای موقتی ارائه می‌کند. درست است که انزوا و گوشه گیر شدن، به ما آرامشی موقتی می‌دهد و تا مدتی از تنش‌هایی که از آنها فرار کرده‌ایم، نجات‌مان می‌دهد اما عواقب سخت و سنگینی به همراه دارد. تنها بودن، گل یأس را در وجود ما پرجوانه می‌سازد. کسی که از تغییر خود مأیوس بشود، در دالانی تاریک اسیر خواهد شد که راه به روزنه و روشنی ندارد.

گوشه گیر شدن راه چاره دارد؟

بدیهی است که گوشه گیر شدن هم مانند هر معضل دیگری راه چاره دارد. باید قبول کنیم که فقط غیرممکن، غیرممکن است. در این صورت، آستین همت را بالا خواهیم زد و به جنگ تمام موانعی می‌رویم که ما را از زندگی آرام و بی‌دغدغه دور می‌سازند. لذتی که حضور مؤثر و فعال در جمع به ما می‌بخشد، بسیار زیاد است. روش‌های مختلفی برای تقویت اعتماد به نفس، مبارزه با ترس‌ها و نهایتا خروج از غار تنهایی وجود دارد. باید در درجه اول، بپذیریم که گوشه گیر هستیم، این گوشه گیری بد است و با ترسیم و تعریف صحیح صورت مسأله و مشکلی که داریم به سمت رفع و حل آن حرکت کنیم. هر مشکلی، راهی دارد. باور کنید که این جمله، نوعی شعار تکراری و کلیشه‌ای نیست. باید خود را مسئول رفع و رسیدگی به مشکلات‌مان بدانیم و با تلاش در جهت تغییر مثبت حرکت کنیم.

 

برچسب‌ها: , , , ,
مقالات پیشنهاد شده

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست