وقتی کلمه‌ی موفقیت را می‌شنوید، چه حسی دارید؟ یاد اقوام و دوستان موفق‌تان می‌افتید؟ به اهداف‌تان فکر می‌کنید؟ یا ساز مخالف خود را با فکر کردن به موانع موفقیت کوک می‌کنید و نُت «هرگز نرسیدن» را می‌نوازید؟

درون ذهن خیلی از ما انسان‌ها، موانع موفقیت، زودتر از خود واژه‌ی موفقیت جا خوش می‌کنند. گاهی هم قضیه کاملاً برعکس می‌شود و به‌حدی برای رسیدن به هدف عجول می‌شویم که به‌طور کل برای موانع موفقیت ارزشی قائل نیستیم. هر دو واکنش اشتباه است و ما نیاز به یک رفتار متعادل داریم.

موانع موفقیت را به نفع موفقیت به‌کار بگیرید

اگر بیش از حد به موانع موفقیت فکر کنیم، ذهن و جسم‌مان پر از «امر محال» می‌شود و درعین‌حال اگر این موانع را نادیده بگیریم، برای روبه‌رو شدن با آن‌ها درمسیر رسیدن به موفقیت، دست خالی خواهیم بود و احتمال شکست‌مان چند برابر خواهد شد. بالغ‌ترین رفتاری که می‌توانیم از خود نشان دهیم، تلفیقی منطقی از هر دو واکنش است. بدون شک مثبت اندیشی و داشتن ذهنیت حتمی رسیدن به موفقیت بسیار امر مهم و حیاتی برای رسیدن به هدف است و باید یک فرد مستعد، به این سلاح مجهز باشد، اما فراموش نکنید که واقع‌بینی و آگاهی در این مواقع، عنصر به‌شدت کمک کننده‌ای برای‌تان خواهد بود. آگاهی از موانع موفقیت این دید را به شما می‌دهد که چگونه مشکلات را مهار کنید و قدم‌به‌قدم به موفقیت نزدیک شوید. این واقع‌بینی نباید باعث رشد افکار منفی و ناامید کننده شود، بلکه باید از آن در جهت بالا بردن کیفیت مسیر رسیدن به موفقیت استفاده کنید.

موانع موفقیت را مهار کن

بیش‌تر ما انسان‌ها، بدون آن‌که خودمان آگاه باشیم، درک و شناخت گنگی از رسیدن به موفقیت داریم. در دوران جوانی، یک سری هدف برای خودمان تعیین می‌کنیم و بدون هیچ برنامه‌ای، با رویای رسیدن به آن‌ها تا مدت‌ها خوش هستیم. گاهی قضیه برعکس هم می‌شود، چنان موانع موفقیت ذهن‌مان را پر می‌کند که خود موفقیت دیگر جایی برای ماندن در وجودمان پیدا نمی‌کند.

این دو تفکر نتیجه‌ی یکسانی دارند؛ حاصل تلخ هر دو، آرزو ماندن اهدافی است که می‌توانستند زندگی ما را متحول کنند، اما با ناآگاهی تیشه به ریشه‌شان زدیم و فرصت شکوفایی را از آن‌ها گرفتیم. همان قدر که فکر کردن بیش از اندازه به موانع موفقیت مخرب است، آماده نبودن و بی‌اهمیت شمردن آن‌ها نیز خطرناک است و می‌تواند اهداف را تبدیل به حسرت آرزوهای بزرگ و دور از دسترس تبدیل کند. پس وقتش رسیده تا علاوه بر داشتن عزم‌جزم برای رسیدن به موفقیت، کمی به موانع موفقیت فکر کنیم تا در مواقعی که سروکله‌شان در مسیرمان پیدا شد، شوکه نشویم و آماده‌ باشیم. با ما همراه شوید تا با چند مورد از موانع موفقیت آشنا شویم.

ترس از گام‌های بلند

این موضوع دقیقاً از موانعی است که فکر را درگیر «نشدن‌ها» می‌کند. کارمندی که آرزوی کار آفرینی دارد، اما تا بازنشستگی سمت کارمند را رها نمی‌کند، دانش‌‌آموزی که آرزوی داشتن رتبه‌ی دو رقمی کنکور را دارد، اما جرئت تصورش را هم ندارد و هزاران فرد آرزومند دیگر، از موفق نشدن و بی‌راهه بودن مسیر رسیدن به موفقیت خود وحشت دارند و به دلیل این ترس پوچ، معمولی بودن را انتخاب می‌کنند و هرگز ریسک نمی‌کنند. آن‌ها یاد گرفته‌اند، احتیاط تنها شرط عقل است، اما ریسک و چالش را بی‌عقلی محض می‌دانند. ترس یکی از موانع موفقیت است که با کمی تمرین اعتماد به نفس می‌توانید حریفش شوید.

از این شاخه به آن شاخه رفتن

هدف‌تان مشخص است، راه رسیدن به موفقیت در این هدف را هم شناخته‌اید، تلاش و پشت‌کارتان هم ستودنی است، اما باز هم موفقیت امر نشدنی است. به‌نظرتان دلیلش چیست؟

عدم تمرکز بر هدف، یکی از شایع‌ترین موانع موفقیت است. این مانع مخرب، انرژی و امید را قربانی می‌کند و فرد را فرسنگ‌ها از موفقیت دور می‌کند. فراموش نکنیدکه رسیدن به موفقیت یک استراتژی هوشمندانه می‌طلبد و سطحی‌نگری به آن کار نادرستی است. این استراتژی از آگاهی، نظم، انرژی و شوق رسیدن و از همه مهم‌تر تلاش و پشت‌کار هدفمند و درعین‌حال متمرکز تشکیل شده است. باید دقیقاً بدانیم که چه می‌خواهیم و برای رسیدن به آن چه کار باید بکنیم. از جزئیات با خبر باشیم و اجازه ندهیم که درگیری‌ها و گرفتاری‌های روزمره، حواس‌مان را از رسیدن به موفقیت دور کند. نباید هرگز از مسیر خارج شویم و تلاش بیهوده بکنیم.

اگر اکنون مشغول انجام کاری در جهت رسیدن به موفقیت هستید، تا انتهای آن پیش بروید. مدام پروژه‌ها را نصفه‌ونیمه رها نکنید و از این شاخه به آن شاخه نروید. خاصیت عدم تمرکز و سایر موانع موفقیت این است که شما را درون یک حباب معلق نگه می‌دارد و اجازه‌ی به سرانجام رساندن هیچ کدام از هدف‌های‌تان را به شما نمی‌دهد. اگر هوشمندانه عمل نکنید، کوهی از پروژه‌ها و ایده‌ها‌ی ناب‌ به راحتی در گنجه‌ی ذهن‌تان خواهند پوسید.

چند هندوانه با یک دست

شما «کریس آنجل» یا «دیوید کاپرفیلد» نیستید.

شما «کریس آنجل» یا «دیوید کاپرفیلد» نیستید که همزمان توانایی تمرکز بر چند کار را داشته باشید و در پایان چنان موفق شوید که صدای دست و سوت اطرافیان‌تان کم‌نظیر باشد. اگر قصد موفق شدن دارید و می‌خواهید یکی‌یکی موانع موفقیت را پشت سر بگذارید، باید یک هدف واحد داشته باشید و خودتان را وقف آن کنید. تعداد مسئولیت‌ها، پروژه‌ها و وظایف شغلی و غیرشغلی‌تان را کنترل کنید. کار بیش از حد شما را فرسوده می‌کند و فرصت برنامه‌ریزی و اجرای آن را از شما می‌گیرد. پس واقع‌بین باشید و از خودتان به اندازه‌ی توانایی‌هایی که دارید، توقع داشته باشید. هیچ‌گاه تمام چند هندوانه‌ای که با یک دست برداشته می‌شوند، سالم به مقصد نمی‌رسند.

نداشتن انگیزه و سوختن هدف

همین الان یک کاغذ بردارید و تمام هدف‌هایی که برای یک بازه‌ی چند ساله در ذهن‌تان وجود دارد را بنویسید.

فکر کنید و بسنجید که کدام برای‌تان مهم‌تر و مهیج‌تر است. همه را با شماره الویت‌بندی کنید. در واقع این شماره‌ها رتبه‌ی انگیزه‌ی شما برای موفقیت در آن هدف به‌خصوص نشان می‌دهند. انگیزه، حیاتی‌ترین توشه‌ی مسیر رسیدن به موفقیت است و نداشتن آن یکی از مهم‌ترین موانع موفقیت است که عمر را در راه رسیدن به هدفی نامشخص، بیهوده تلف می‌کند. در واقع انگیزه همان نیروی محرکی است که اگر در هر مرحله از راه رسیدن به موفقیت خود، دچار ناامیدی و خستگی شدید، می‌تواند به دادتان برسد و انرژی تازه‌ای برای ادامه دادن راه نصیب‌تان کند؛ یک لیوان آب خنک، در راه صخره‌های شنی کویر!

کوه شدن پسماندهای دیروز

رسیدن به موفقیت بدون برنامه، هدفی است که تا ابد آرزو می‌ماند.

اهداف بلند مدت، نیاز به برنامه‌ای دارند که علاوه بر مفصل بودن، شامل جزئیات، با زمان‌بندی مشخص هم باشند. توجه نکردن به نظم و اجرای این زمان‌بندی‌ها، یکی از ریزترین و درعین‌حال مخرب‌ترین موانع موفقیت است که مثل نشتی سوراخ کوچک یک قایق بزرگ، باعث غرق شدن سرنشینانش می‌شود. جدی گرفتن نظم برنامه، از خود برنامه مهم‌تر است. اگر برای امروز باید کاری را انجام دهید که نتیجه‌اش یک سال دیگر مشخص می‌شود، نباید فریب بار واژه‌ی یک سال را بخورید و دست از تلاش بکشید. اضافه کردن برنامه‌ی امروزتان، به لیست وظایف فردا، هرچند که کوچک باشد، اما انرژی‌تان را رفته‌رفته می‌گیرد و شما با دست خود، کشتی‌تان را قبل از رسیدن به ساحل موفقیت غرق می‌کنید.

 شکست اراده در مقابل افکار منفی

موفقیت بدون اراده مثل دویدن با کفش‌های لغزنده در مسابقه‌ی «دو و میدانی» و توقع قهرمانی داشتن از خود است.

موانع موفقیت، راه رسیدن به آن را پر از چالش می‌کنند. برای آن‌که حریف سختی‌های این مسیر شوید، باید کفشی آهنی به پا کنید و با اراده‌‌ای محکم، موانع موفقیت را پشت سر بگذارید. اگر اراده‌ی‌تان ضعیف شود، افکار منفی کاری می‌کنند که در یک قدمی شکست قرار بگیرید. اسیر فکر به نشدن‌ها نشوید که این خود از قوی‌ترین موانع موفقیت است. مدام به خود نگویید: «نمی‌شود»!

خیلی از ما انسان‌ها قبل از این‌که به فکر برداشتن اولین قدم باشیم، به نشدن آن‌ها فکر می‌کنیم؛ به هزارها سنگی که ممکن است یک‌بار هم آن‌ها را در مسیرمان نبینیم. این لحظه دقیقاً همان وقتی است که می‌توانیم با قدرت بگوییم که یکی از بزرگ‌ترین موانع موفقیت انسان، خود فرد است. خودتان را از شر افکار منفی خلاص کنید و به اراده‌ی‌تان متکی شوید تا رسیدن به موفقیت برای‌تان دست‌نیافتنی نشود.

توجه به هر آنچه که ضعیف‌تان می‌کند

باید با خود تمرین کنید که هرگز موظف نیستید، به نظر و عقیده‌ی همه‌ی اطرافیان توجه کنید.

گاهی اوقات «ممکن‌»های شما، دقیقاً «غیرممکن‌»های دیگران می‌شود و از نظر آن‌ها، شما در حال صرف انرژی بیهوده هستید. راضی نگه داشتن همه و سعی در توجیه کردن مسیرتان، از آن دسته موانع موفقیت است که تنها داشتن اعتماد به نفس چاره‌اش است. به اعتماد به نفس‌تان تکیه کنید تا با قدرت حریف امواج منفی دیگران شوید. اگر همیشه از خود انتظار داشته باشید که عالی و بدون ضعف باشید، انرژی‌تان از بین می‌رود و نمی‌توانید با قدرت ادامه دهید؛ یادتان نرود که ضعف‌ها و نواقص از خصوصیت بشر است. به خود و انتخاب‌تان اعتماد کنید و با آگاهی در مسیر رسیدن به موفقیت گام بردارید. به خود متکی شوید. برای از بین بردن موانع موفقیت تلاش کنید و ثانیه‌ها را برای ساختن سکوهای پرتاب شکار کنید. اشتباه‌ها و شکست‌های‌تان را به عهده بگیرید و تمام‌شان را تجربه‌ی ادامه‌ی راه خود کنید.