مقالهوبلاگ

چگونه همه را مجذوب صحبت‌های خود بکنیم؟

اشتراک گذاری این مطالب در:

برخی از مردم فکر می کنند یادگیری فنون سخنرانی فقط برای سخنران ها و یا معلمان و استادان دانشگاه است. اما در حقیقت چنین چیزی درست نیست. هر کسی به فراخور موقعیت اجتماعی و کاری که دارد باید فنون سخنرانی را یاد بگیرد. شما چه یک کارمند اداری باشید، چه یک مدیر و یا حتی یک دانشجوی ساده باشید، باید با نحوه اجرای موفقیت آمیز یک سخنرانی آشنایی داشته باشید. این نوشته می تواند نقطه آغاز خوبی برای اجرای موفقیت آمیز یک سخنرانی باشد. پس با اعتماد به نفس و بدون نگرانی یادگیری را شروع کنید.

پروفسور جیمز می گوید: هیچ کس نباید نگران حاصل و نتیجه تحصیلاتش باشد. یک روز از خواب بیدار می شود و می بیند یکی از افراد لایق و شایسته در رشته خود شده است. این قانون در مورد شما که مشغول یادگیری فنون سخنرانی هستید نیز صدق می کند و اگر به تمرین و پشتکار خود ادامه دهید سرانجام به مقصود خود خواهید رسید.

[restrict paid=”true”]

 

نکات مهم در اجرای موفقیت آمیز یک سخنرانی

مطالب زیر را در روز پنجم ژانویه، سال روز مرگ ارنست شاکلتون نوشتم. او هنگامی که با کشتی عظیم کوئست برای کشف قطب جنوب به آن سو در حرکت بود، درگذشت.

ارنست شاکلتون کسی است که به در جستجوی قطب جنوب در گذشت. نخستین چیزی که بر روی عرشه کشتی او، توجه هر فردی را جلب می کرد مطلبی بود که بر روی یک صفحه برنجی حک شده بود: «اگر بتوانی رؤیا ببینی، ولی نگذاری برتو مسلط شود؛ اگر بتوانی بیندیشی ولی نگذاری اندیشیدن برایت هدف باشد؛ اگر بتوانی مردانه با پیروزی و شکست مواجه شوی و با هر دو آن ها یکسان برخورد کنی؛ اگر بتوانی قوای از دست رفته ی روح و قلب خود را دوباره برگردانی تا دوباره در خدمت تو قرار بگیرند؛ پس آنگاه که هیچ چیز در تو نیست جز اراده ای که به تو می گوید: «مقاومت کن»، باید مقاومت کنی. اگر قادر باشی از لحظات عمر خود بیشترین بهره را ببری، آنگاه زمین و هرآن چه در اوست از آن تو خواهد بود و مهم تر این که آن زمان به انسانی واقعی تبدیل شده ای.» شاکلتون این شعر را روح کشتی خود می دانست.

اما متأسفانه باید بگویم همه کسانی که به فن سخنرانی می پردازند، از این روحیه برخوردار نیستند. عده زیادی به دلیل ترس از حضار و عدم اعتماد به نفس لازم، از کسب مهارت های لازم برای ارائه یک سخنرانی خوب برحذرند. به یاد داشته باشید افرادی که صبور نباشند هرگز به پیروزی دست نخواهند یافت.

سخنرانی پرشور و نشاط

بعد از جنگ جهانی اول سفری به لندن داشتم و در آن جا با لورس توماس آشنا شدم.  او در آن زمان خود را برای چند سخنرانی درباره آلن بی ولورنس عربستان آماده می کرد.

یک روز یکشنبه به هاید پارک رفتم. در آن جا هر کسی با هر قومیت، ملیت، رنگ و نژاد و عقیده سیاسی و مذهبی می تواند به بیان عقاید خود بپردازد، بدون آن که کسی معترض او شود. مدتی به سخنان یک کاتولیک در مورد پاکی و معصومیت پاپ گوش دادم.

کمی آن طرف تر عدده ای دور یک سوسیالیست جمع شده بودند که داشت درباره مارکس حرف می زد. کمی آن سوتر کسی داشت درباره چند همسری برای مردان سخنرانی می کرد. سپس از آنها فاصله گرفتم و به هر سه سخنران نگاه کردم و در کمال حیرت دیدم آن که راجع به چند همسری برای مردان صحبت می کند از دو نفر دیگر کمتر شنونده دارد.

از خودم پرسيدم چرا؟ موضوع سخنرانی او به اندازه کافی برای مرد ها جذابیت داشت، ولی چرا جمعیت کمی به دور او جمع شده بودند؟ بعد از کمی اندیشیدن به پاسخ رسیدم. مردی که داشت درباره مزایای چند همسری سخن می گفت خودش علاقه چندانی به این موضوع نداشت.

اما آن دو سخنران دیگر بسیار پرشور و حرارت از مواضع خود سخن می گفتند و دست هایشان را تکان می دادند؛ به طوری که می شد ایمان را در وجود آنها تشخیص داد.

بنابراین فراموش نکنید که سخنرانی خود را باید با شور و حرارت ارائه دهید. چگونه می توان این ویژگی را فرا گرفت؟ در این جا به سه نکته اشاره می کنم که به کمک آنها می توانید سخنرانی خود را پر هیجان سازید.

۱. موضوعی برای سخنرانی خود انتخاب کنید که به آن علاقه دارید

شما به زور نمی توانید مردم را وادار کنید که به سخنان شما گوش دهند. بنابراین موضوعی را انتخاب کنید که به آن علاقه دارید در مورد آن نیز تجاربی دارید. بدین ترتیب سخنرانی در مورد آن برای دیگران نیز جذاب خواهد شد.

وقتی سخنران با اعتقاد راسخ و صداقت به سخنرانی بپردازد، نیروی تأثیرگذاری او چند برابر می شود. من تا این لحظه سخنرانی های زیادی را شنیده ام، اما یکی از سخنرانی هایی را که در کلاس ما در نیویورک ایراد شد هرگز از یاد نمی برم.

این سخنرانی نمونه چشمگیری از غلبه صداقت و شور و حرارت بر منطق و استدلال است. ماجرا از این قرار است که یکی از فروشندگان شرکتی معروف که در کلاس من ثبت نام کرده بود روزی در سخنرانی خود ادعا کرد که می تواند بدون بذر، علف آبی پرورش دهد.

او می گفت فقط کافی است کمی خاکستر چوب گردو روی زمین بپاشیم تا علف آبی از آن بروید. افرادی که آن روز توی کلاس بودند باهم به بحث در این مورد پرداختند و من هم به او گفتم اگر این حرف او درست باشد، می تواند با این ابداع خود میلیونر شود.

ولی به او تذکر دادم که چنین چیزی غیر ممکن است. همه بچه های کلاس هم با دلایل مختلف به او اثبات کردند که حرفش پایه و اساسی علمی ندارد. ولی او هم چنان بر سر حرف خود بود و با قاطعیت اعلام کرد اصلا فرضیه بافی نکرده و خودش چنین چیزی را شخصا تجربه کرده است.

حتی اگر لازم باشد می تواند تاییدیه از طرف وزارت کشاورزی آمریکا بیاورد که حرفش صحیح است. احتمالا باور نمی کنید ولی بعد از لحظاتی چند تن از اعضای کلاس حرف او را قبول کردند. و در چهره ی دیگران نیز شک و

تردید ظاهر شد. مطمئنم اگر در آن لحظه رأی گیری می کردم نیمی از کلاس طرف او را می گرفتند. بعدا وقتی از آنها پرسیدم چرا حرف او را باور کردند همگی گفتند او با چنان اطمینان و شور و احساسی سخن می گفت که هر کسی او را باور می کرد.

از سفیر سابق امریکا در ایتالیا پرسیدند راز موفقیت او در نویسندگی چیست؟ جواب داد: «من به زندگی خیلی علاقه دارم و نمی توانم لحظه ای ساکت بنشینم و از آن با مردم سخن نگویم.»

اگر کسی این همه شور و شوق به زندگی داشته باشد نمی توانید به حرف های او گوش نکنید. چندی پیش مردی در یکی از کلاس های فن سخنرانی در واشنگتن شرکت کرد. سپس برای موضوع سخنرانی خود شهر واشنگتن را برگزید و بدون هیچ شورو هیجانی، مقداری اعداد وارقام درباره این شهر ارائه داد.

ولی هیچ اشاره ای به تجربیات شخصی و علاقه اش به این شهر نکرد و خلاصه حوصله حضار را سر برد. دو هفته بعد ماجرایی برای او پیش امد که او را عصبی و خشمگین کرد. وانتی با سرعت به ماشین او که کنار خیابان پارک شده بود کوبید و فرار کرد.

دوست ما مجبور شد همه ی هزینه و خسارت وارده را خودش بپردازد. خلاصه از بی وجدانی راننده وانت و ماشین داغان شده اش گفت و چنان با صداقت و مظلومیت این ماجرا را تعریف کرد که حس همدردی همه را به طرف خود جلب کرد.

این سخنرانی او که از عمق وجودش نشأت می گرفت برعکس آن سخنرانی که درباره شهر واشنگتن ارائه داد، بسیار جان دار بود و توجه همه مخاطبان را جلب کرد. بهترین و بزرگ ترین سخنران های تاریخ آن هایی بوده اند که سخنران با پوست و استخوان خود متن ارائه شده را لمس کرده است.

اعتماد و ایمان از دل برمی خیزد نه از عقل. من معمولا در کلاس هایم به این حرف پاسکال اشاره می کنم که گفته است: «دل برای خود استدلالی هایی دارد که عقل از آن آگاهی ندارد.»

از ترور آبراهام لینکلن سال های زیادی می گذرد اما هنوز هم صمیمیت و صداقت موجود در کلام و زندگی او در یاد مردم هست.

از جهت سواد و تجربه حقوقی خیلی ها هستند که از او برترند. همچنین لینکلن از چهره و هیکل جذابی برخوردار نبود. اما سحری در کلام او بود که در تاریخ بی همتا است.

بسیاری از افراد ممکن است تصور کنند چیزی ندارند که به آن علاقه بسیار داشته باشند تا بتوانند درباره آن سخنرانی کنند. اما من با قاطعیت به شما می گویم اشتباه می کنند.

یک بار به یکی از این افراد گفتم به چیزی علاقه مند شو و راجع به آن سخنرانی کن. او گفت: «مثلا به چه چیز؟» گفتم: «مثلا به کبوترها.» با تعجب پرسید: «کبوترها؟»

گفتم: «بله. به خیابان برو و به آنها غذا بده و کتابی هم از کتابخانه بگیر و در مورد کبوترها تحقیق کن و بعد بیا و درباره آنها سخنرانی کن.» به حرفم گوش کرد و بعد از مدتی برای سخنرانی آمد.

با شور و احساسی بسیار راجع به کبوترها شروع به سخن کرد و تعریف کرد. تقریبا چهل کتاب راجع به کبوترها مطالعه کرده است. سخنرانی او یکی از جذاب ترین نطق هایی بود که تاکنون شنیده ام.

٢. احساس خود را دربار ه ی موضوع سخنرانی بیان کنید

برای مثال، فرض کنیم می خواهید راجع به پلیسی صحبت کنید که به خاطر سرعت غیر مجاز شما را متوقف

کرده است. می توانید درباره موضوع به عنوان یک فرد بی طرف صحبت کنید. اما یادتان باشد که اگر نسبت به پلیس ها هیچ احساسی از خود بروز ندهید بر شنوندگان خود تأثیری نخواهید گذاشت. به هر حال اتفاقی برایتان رخ داده و شما درباره ی او احساس و قضاوتی دارید. حضار نیز می خواهند بدانند وقتی پلیس شما را به خاطر سرعت غیرمجاز جریمه کرد چه احساسی داشتید.

بنابراین سعی کنید با جزئیات واقعه را برای همه شرح دهید تا حضار با علاقه موضوع را دنبال کنند. هنگامی که در جمعی صحبت می کنید هر چه قدر شور و هیجان بیشتری در لحن گفتار خود داشته باشید بیشتر بر آنها تأثیر می گذارید. احساسات خود را پنهان نکنید. به حاضران تفهیم کنید که به موضوع صحبت خود علاقه دارید تا آنها نیز با علاقه به حرفهای تان گوش بدهند.

بنابراین این بار که از پله ها بالا می روید تا خود را به پشت تریبون برسانید، طوری رفتار کنید که همه حاضران اشتیاق و علاقه را در وجودتان حس کنند، نه این که تصور کنند دارید از پله های چوبه ای دار بالا می روید.

شاید ترس از رو به رو شدن با جمعیت باعث شود راه رفتن شما از حالت عادی خارج شود، اما باید بدانید که صاف و محکم و با روحیه راه رفتن به شما اعتماد به نفس می دهد و در حضار نیز این احساس را به وجود می آورد که شما حرفی برای گفتن دارید.

قبل از شروع سخنرانی نفس عمیقی بکشید. سرتان را بالا بگیرید. یادتان نرود که شما قصد دارید مطالب با اهمیتی را برای آنها بگویید. لحن و شدت صدای تان باید طوری باشد که نفر آخر سالن هم صدای تان را بشنود. صداقت و خلوص نیت را نیز نباید فراموش کنید.

 

[/restrict]
برچسب‌ها: , , ,
مقالات پیشنهاد شده

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست