مقالهوبلاگ

آیا تا بحال ترن هوایی احساسات را تجربه کرده اید؟

اشتراک گذاری این مطالب در:

آیا شما هم جزء آن دسته از آدم هایی هستید که به موفقیت و رشد شخصی اهمیت زیادی می دهند؟ احتمالا شما تا کنون چندین کتاب از نویسندگان بزرگی چون آنتونی رابینز و برایان تریسی مطالعه کرده اید. به همین جهت فکر می کنید که تمام راه های موفقیت و رشد شخصی را یاد گرفته اید. اما چیزی که در عمل از شما مشاهده می شود، حکایت «عالم بی عمل و زنبور بی عسل است»! چرا که تا وقتی که شما مطالب تئوری را در ذهن خود انباشته کنید و اقدامات عملی در جهت عملی شدن آن ها انجام ندهید در واقع هیچ کار مفید نکرده اید!

در این مقاله این معزل را که در رشد شخصی بسیاری از افراد رخ می دهد، از طریق مطرح کردن 3 پرسش بررسی می کنیم. شما با پرسیدن این سه پرسش از خود می توانید بفهمید که آیا یک رشد شخصی صحیح و موفقیت آمیز را پیگیری می کنید یا یک رشد شخصی خودسرانه و بی فایده را. پس تا انتهای این نوشته همراه ما باشید.

 

[restrict paid=”true”]

 

آیا شما از آن دسته افراد هستید که کتاب های تونی رابینز را چند بار می خوانند؟ آیا ویدئوهای انگیزشی را هر روز صبح نگاه می کنید و هیجان زده می شوید؟ اگر این طور است، عالی است، چرا که این به این معنی است که شما در مسیر پیشرفت شخصی قرار دارید. اکنون اگر من بپرسم زندگی شما از زمانی که شما مطالعه شخصی، خواندن کتاب و تماشای ویدیوها را شروع کرده اید چه تغییراتی کرده، چه پاسخی می دهید؟ آیا احساس بهتری دارید؟ در حرفه خود موفق ترید؟ آیا هر روز با هیجان از خواب بیدار می شوید تا بر روی اهدافتان کار کنید؟ یا سال ها است که برای پیشرفت شخصی خود زحمت کشیده اید و ذره ای در زندگی خود پیشرفت نکرده اید؟ اگر این طور است، آن کاری که شما می کردید پیشرفت شخصی نبوده. در واقع شما یک آدم خودسر بوده اید.

3 سوالی که باید به منظور تبدیل نشدن به یک آدم خودسر (در رشد شخصی) از خود بپرسید

فهمیدن کافی نیست، باید عمل کرد. خواستن کافی نیست، باید انجام داد.

– Johann Wolfgang von Goethe

یک فرد سر به هوا، می تواند به پارتی برود و به مردم بگوید آنها چگونه زندگی او را تغییر داند. این بخش آسان کار است. همه ما می توانیم  کتاب های خودیار را بخوانیم و احساس کنیم که بیشتر از بقیه مردم می دانیم. اما آیا پیشرفت شخصی این است؟

1. چگونه ذهنیت شما تغییر می کند؟

از زمانی که شما مسیر پیشرفت شخصی را آغاز کرده اید، ذهنیت شما چگونه تغییر کرده است؟ برای ایجاد تغییراتی اساسی در زندگی شما، باید اعتقادات خود را تغییر دهید. این حقیقت ساده که شما کار بر روی پیشرفت شخصی را شروع کرده اید، مثالی از تغییر اعتقادات است.

شما متوجه شده اید که قربانی بی ثباتی محیط خود نیستید. شما مشاهده کرده اید که شما قدرت ایجاد تغییرات زیاد در زندگی خود را دارید. همه این گونه فکر نمی کنند. در واقع مردم اعتقاد ندارند که آن ها بر زندگی خودشان کنترل دارند، لذا اگر واقعا باور دارید که شما بر زندگی خود کنترل دارید، در موقعیتی خوب هستید.

هنوز، همانند هر چیز دیگری، رشد شخصی به راحتی می تواند اعتیادآور شود.

سناریوی زیر را در نظر بگیرید: شما کتاب های خودیار را مطالعه می کنید. در حین مطالعه، احساس خوبی نسبت به خود دارید. شما احساس قدرت زیادی  می کنید و باور دارید که هرچیزی امکان پذیر است. آن قدر این روش شما را بالا می برد که شما کتاب را پشت کتاب می خرید و ویدیو پشت ویدیو نگاه می کنید. احساس خوبی است که تمام این دانش ها در سر شما باشد. حتی ممکن است شما نسبت به بقیه مردم احساس برتری کنید. گذشته از این ها، شما از یک معیار متوسط آگاه ترید و دانش بیشتری دارید.

آخرین چیزی که شما باید انجام دهید بازگشت به واقعیت است. شما دوست دارید با مصرف اطلاعات به جای انجام کارهاب عملی در دنیای واقعی در اوج بمانید. شما ممکن است به بقیه بگویید که این قدرت را دارید تا زندگی آن ها را تغییر دهید، علی رغم این که شما قدرت کمی برای نشان دادن این تغییرات در زندگی خود دارید!

شما هنوز همان شغل قدیمی را دارید، از زمانی که شروع به کار برای پیشرفت شخصی خود کرده اید، خوشحال تر نیستید. پول بیشتری در نمی آورید و نهایتاً چیزی تغییر نکرده است. لذا شما هنوز با کتاب ها و ویدیوهای خودیار به اوج می روید. هنوز به خودتان می گویید که رشد شخصی زمان بر است.

شما در حال کاشت دانه هستید. این حقیقت دارد که رشد شخصی زمان بر است. با این حال، شما از انجام کاری غفلت کرده اید: کتاب های خود را ببندید و با اقدامات عملی روزانه به دانه های خود آب دهید.

آیا شما هرکدام از این ها را تجربه کرده اید؟ اگر اینطور است، شما احتمالا یک رشد شخصی خودسرانه دارید.

2. رفتار شما چقدر تغییر کرده است؟

از زمانی که شما شروع به مطالعه رشد شخصی کرده اید، رفتارتان چقدر تغییر کرده است؟

وقتی که شما بینشی جدید دارید که چشم انداز شما از واقعیت را عوض می کند، تغییرات اساسی رفتاری  شروع به پیدایش می کنند. روزی تلنگری زده می شود و به دلایلی شما متوجه خواهید شد. ممکن است شما روزی با این فکر بیدار شوید : «اوه، من به نتایجی که می خواستم نرسیده ام، من به اندازه کافی به اهدافم پایبند نبودم» یا «من موفق نیستم چرا که انتظارات من ناقص بودند و من باید بیشتر صبر کنم!»

این بینش ها ممکن است چیزهایی باشند که شما برای هفته ها، ماه ها و یا حتی سال ها در یک سطح فکری می دانستید. اگر شما واقعا در حال پیشرفت هستید، این حقایق متفاوتند. شما آنها را در سطحی عمیق تر در می یابید و آنجا است که تغییر شروع می شود.

حال، رفتار شما چقدر تغییر کرده است؟ چه عادات جدیدی را در خود شکل داده اید؟ چگونه این عادات نتایج بهتری در زندگی برای شما به ارمغان آورده اند.

آیا شما بر یک پایه روزانه شروع به تفکر کرده اید؟ آیا شما رسیدن به اهدافی خاص را مد نظر دارید؟ آیا خوردن غذایی سالم تر از گذشته را شروع کرده اید؟ آیا ورزش را در یک پایه منظم شروع کرده اید؟

اگر نتایجی که مد نظرتان نبود را نگرفته اید، این را از خود بپرسید: رفتار من از زمانی که شروع به مطالعه رشد شخصی کرده ام چگونه تغییر کرده است؟ این کار را با گفتن این که شما به اهداف خود خواهید رسید اگر به همین منوال ادامه دهید، پیگیری کنید.

3. احساسات شما چقدر درگیر شده است؟

از زمانی که شما شروع به رشد شخصی کرده اید احساسات شما چقدر درگیر شده است؟ یک رشد شخصی واقعی باید تغییراتی را در نحوه احساس و واکنش و بیان احساسات شما به وجود آورد. از وقتی که پا به این مسیر گذاشته اید، چقدر تغییر کرده اید؟ بیشتر احساس خشنودی دارید؟ آیا بیشتر زندگی را تحسین می کنید؟ آیا هیجان دارید تا هر روز از خواب بلند شوید؟ آیا مفهوم اهداف شما قوی تر شده است؟

توجه داشته باشید که تغییراتی که شما تجربه می کنید همیشه مثبت نخواهد بود. رشد شخصی واقعی، همیشه به شما احساس خوبی نمی دهد. این یک قرص جادویی نیست، اما یک ترن هوایی احساسات است. گاهی، چیزی که شما یاد می گیرید، چشم اندازه کلی شما از دنیا را تغییر می دهد. این نا امید کننده است، گاهی تنها لازم است که با صداقت، به خودتان و دیگران نگاهی بیاندازید، که این دردناک است. در مواقع دیگر، شما را وادار می کند تصمیماتی چالش برانگیز بگیرید، همانند تغییر حرفه یا پایان دادن به یک رابطه ی سمی.

حال، آیا شما ترن هوایی احساسات را تجربه کرده اید؟

اگر نه، شما در حال پیشرفت شخصی نیستید. شما صرفا روی سطح مانده اید، و اغلب انگشت پایتان را در سطح فرو میبرید. شما همه چیز را مصنوعی نگه می دارید، و از تمام این چیزهایی که به آن ها دانش می گویید  و آن ها را روی هم انباشته کرده اید احساس خوبی دارید. این ممکن است برای زمانی خوب باشد، اما نتایجی که شما به دنبال آن هستید را در بلند مدت به دنبال نخواهد داشت. به همینخاطر، باید به سطوح عمیقتری بروید.

رشد شخصی، نیاز به کاری عاطفی دارد. به همین دلیل است که اکثر مردم این کار را انجام نمی دهند و در عوض به یک آدم خودسر تبدیل می شوند. این لذت بخش است و به آنها این توهم را می دهد که در حال پیشرفتند. به عنوان یک نتیجه، آن ها در مکانی باقی می مانند که قبلاً از آن جا رشد شخصی را آغاز کرده اند.

وقت آن است که آستین بالا بزنید.

رشد شخصی واقعی ، یک استمناء ذهنی است. یک سرگرمی نیست، واقعی است و یک کار شدید و سخت است.

برای تغییر زندگیتان، باید ذهنیت خود را متحول کنید. باید خود را به عنوان آن چه واقعا هستید بپذیرید. شما هم چنین باید اقدامات لازم را انجام دهید تا از آن جایی که اکنون هستید به جایی که می خواهید بروید. اگر هیچ کدام از این ها را انجام ندهید، تنها خود را مسخره کرده اید.

حال، آیا واقعا رشد شخصی را شروع کرده اید؟

می خواهم از زبان شما بشنوم. در بخش نظرات، نظر خود را درباره پرسش های زیر بنویسید:

1. ذهنیت شما چگونه تغییر کرد؟

2. رفتار شما چگونه تغییر کرد؟

3. احساسات شما چگونه تغییر کرد؟

 

[/restrict]
برچسب‌ها: ,
مقالات پیشنهاد شده

1 دیدگاه. Leave new

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست