مقالهموفقیت در کسب و کار

چطور از کارمندی ساده به یک مدیر موفق تبدیل شوم؟

اشتراک گذاری این مطالب در:

برای بسیاری از افرادی که با حقوق کم کارمندی روزگار سر می کنند، جای سوال دارد که چگونه می توانم به یک مدیر موفق تبدیل شوم؟ برخی معتقدند باید به همان کارمند ماندن و حقوق کم دریافت کردن راضی بود. گروه دیگری وجود دارند که معتقدند می توان از امروز بهتر بود و به رویاهای خود رسید. اما این گروه راه آن را نمی دانند. در نتیجه ترجیح می دهند در همان وضعیت باقی بمانند. اما گروه سومی که تعداد انگشت شماری هستند که هم تصورشان این است که می توان از کارمند ساده به یک مدیر موفق تبدیل شد و هم راه های رسیدن به این رویا را بلدند. در ادامه با سایت موفقیت خودساخته همراه باشید.

راه های تبدیل شدن از کارمندی ساده به مدیر موفق

برای تبدیل شدن از کارمندی ساده به مدیر موفق راه های زیر را پیشنهاد می دهیم:

بیشتر بخوانید: ۱۴ باید و نبایدی که مدیران موفق برای ایجاد انگیزه در کارمندان خود رعایت میکنند

مدیر موفق تنها به وظایفش بسنده نمی کند

مدیر موفق

یک مدیر موفق علاوه بر وظایفش کارهای دیگری انجام می دهد که او را از سطح عادی بالاتر می رود. این در حالی است که اغلب افراد تصور می کنند با انجام آنچه بر عهده شان گذاشته شده، از دیگران یک قدم جلوترند و همین کافیست. انجام مسئولیت ها و وظایف در واقع جزئی از رفتارهای اخلاق مدارانه است و نباید احساس کرد که کار خیلی زیادی انجام داده ایم. افراد در رابطه با مسئولیت ها و وظایفی که بر عهده دارند به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول کسانی هستند که از زیر بار مسئولیت شانه خانه می کنند. این گروه تنبل و سست هستند و همیشه جز افراد شکست خورده و زیر کار در رو شناخته می شوند. حتی اگر در سمتی باشند، برای همیشه در آن باقی می مانند. چون مدیران به آنها اعتمادی ندارند و فقط بر حسب مسئولیت آنها را نگه می دارند.

دسته دوم گروهی هستند که وظایفشان را بخوبی انجام می دهند. اما این گروه معتقدند نباید بیش از آنچه بر عهده شان است، قدمی بردارند. این گروه بیشتر از آنچه که از آنها انتظار می رود، کاری نمی کنند. این گروه اگر چه نسبت به دسته قبلی بهترند و امید بیشتری برای پیشرفتشان وجود دارد، اما باز هم درصد زیادی از آنها هستند که در جا می زنند. این گروه باید خوش شانس باشند که توسط دیگران دیده شوند تا بتوانند پیشرفت کنند. اگر خوش شانس نباشد باید در همان منصب و موقعیت باقی بمانند.

دسته سوم گروهی هستند که نه تنها وظایفشان را بخوبی انجام می دهند، بلکه بیشتر از وظایفشان هم کار می کنند. آنها نه برای رضایت دیگران، بلکه به دلیل علاقه وافری که به کارشان دارند، سعی می کنند بیشتر از تعهداتشان کار کنند. این گروه اندک و انگشت شمارند. در واقع همین ها هستند که مستعد مدیر موفق شدن را دارند. به دلیل اینکه یک مدیر باید مسئولیتی فراتر از زیردستان و کارکنانش داشته باشد. پس افرادی که قادرند بیشتر از وظایفشان کار کنند، قابلیت تبدیل شدن به مدیر موفق را دارند.

اگر شما هم می خواهید از کارمند ساده به یک مدیر موفق تبدیل شوید باید این توصیه را در همه ابعاد زندگی به کار ببندید تا عادت فکری و رفتاری شما شود.

بیشتر بخوانید: مولفه های هوش هیجانی | زندگی تحت تاثیر کدام است؟

پیدا کردن عامل شادی در زندگی

دومین عاملی که به عنوان موتور محرکه رفتن به سمت موفقیت و تبدیل به شدن به مدیر موفق شناخته شده است، شاد بودن است. احساس شعف و حس خوب می تواند شما را برای رسیدن به برنامه ها و ایده هایتان کمک کند. برای مثال فردی که در زندگی شخصی مشکلات زیادی دارد، نمی تواند روی خواسته ها و اهدافش متمرکز شود.

باید با خانواده خود ارتباط برقرار کنید. آنها اولین کسانی هستند که می توانند شما را برای رسیدن به هدف هایتان کمک کنند. در واقع اولین مشوق های هر فرد برای رسیدن به موفقیت خانواده اوست. یکی از افراد موفقی که از کارمندی ساده به مدیری موفق تبدیل شد کلیتون رید (Clayton Reid)، رئيس و مدیر عامل شرکت جهانی MMGY‌، یک شرکت بازاریابی جهانی و متخصص در سفر و سرگرمی است. او دلیل موفقیت خود را ارتباط خوب و سازنده با خانواده عنوان می کند. سفر و سرگرمی هم باعث شده بود تا روحیه شاد و مهیجی داشته باشد.

افرادی که افسرده و گوشه گیر هستند شانس کمتری برای موفقیت دارند. از سوی دیگر آنها امیدی هم به آینده ندارند و به همین دلیل است که افسرده می شوند. داشتن برنامه هایی که روحیه شما را تغییر دهد، برای دستیابی به اهداف و موفقیت لازم و ضروری است.

نقش حس رقابت جویی در تبدیل شدن به مدیر موفق

مدیر موفق

اگر پای صحبت های افراد موفق بنشینید همه متفق القول می گویند حس رقابت جوی قوی داشتند. یکی از این افراد کریستین رونالدو است. او در یکی از صحبت های خود می گوید من حتی در خانواده هم با خواهر و برادرهایم رقابت می کردم. دوست داشتم از آنها بالاتر و بهتر باشم و برای آنچه در ذهنم بود تلاش می کردم.

پس اگر می خواهید از کارمندی ساده به مدیر موفق تبدیل شوید باید حس رقابت جویی را در خود تقویت کنید. چرا که باعث می شود مدام خود را وادار به تلاش کنید تا از دیگران برتر باشید. تمام مدیران موفق با حس رقابت به این مرتبه می رسند. اگر بخواهند از آنچه که دارند، رضایت داشته باشند، پس تلاشی برای بهتر شدن نمی کنند. موتور محرکه تلاش داشتن حس رقابت جویی است.

بیشتر بخوانید: چگونه به یک فرد موفق تبدیل شویم ؟

تغییر عادات و افکار در طی روز

مدیر موفق

یکی دیگر از رمزهای تبدیل شدن از کارمند ساده به مدیر موفق تغییر عادات رفتاری و فکری است. تا زمانی که شما منفی باف باشید و در ذهن خود قادر به تصور آینده ای خوب نباشید، موفق نخواهید شد. برای داشتن یک خانه خوب، ماشین خوب، شغل مناسب، زندگی خوب و …. به ذهن مثبت نیاز دارید. باید خود را ملزم کنید به چیزهای خوب فکر کنید. اینکه در پشت میز مدیریت نشسته اید و میخواهید برای کارمندان جلسه برگزار کنید. تصور کنید این لحظه می تواند شما را برای رسیدن به هدف ترغیب کند.

همه رفتارهای ما از افکار و ذهنمان تاثیر می پذیرد. اینکه ما فلان لباس با رنگ قرمز را خریداری می کنیم به این دلیل است که ابتدا خودمان را در لباس قرمز تصور کرده ایم. بعد به این نتیجه رسیده ایم که ما با لباس قرمز زیباتر و خوشتپ تر خواهیم بود. این تنها یک مثال در زندگی است. سایر رفتارهای ما از دانشگاه رفتن، سر کار رفتن و حتی نوع ارتباط با ما با خانواده، دوستان، همکاران و … برگرفته از افکار و ذهنیات ماست.

پس آینده شغلی ما نمی تواند بدون تصورات و ذهنیات شکل بگیرند. اگر امروز به مدیریت موفقیت آمیز خود در آینده فکر کنید، شک نکنید موفق خواهید شد. چرا که ذهن شما باعث تغییر عادات رفتاری تان می شود. همین ذهن که برای تان تصمیم می گیرد شما باید در آینده مدیر شوید، شما را ملزم می کند فردا صبح 2 ساعت زودتر بیدار شوید. به جای وقت گذرانی بیهوده بیشتر کار کنید و سطح مطالعه و اطلاعاتتان را افزایش دهید. پس تلاش کنید تا ابتدا مثبت اندیش باشید.

بیشتر بخوانید: متخصص انگیزه دادن به کارمنداتون بشید

داشتن اطلاعات گسترده در مورد موضوع کاری

در هر شغلی که قرار دارید باید اطلاعات گسترده ای داشته باشید تا بتوانید مدیری لایق و موفق باشید. برای یک کارمند ساده که مدام از بالادستی دستور می گیرد، داشتن اطلاعات گسترده چندان ضرورتی ندارد. برای او اهمیتی ندارد که مثلا بخش فروش شرکت باید با چه ارگان های دیگری در ارتباط باشد. او تنها وظیفه خود را درست انجام دهد، کافیست. اما کسی که پشت میز مدیریت قرار می گیرد، باید در همه ابعاد و زمینه کاری اطلاعات کافی و درستی داشته باشید تا بتواند این بخش ها را به درستی نظارت و کنترل کند.

ارتباط قوی و گسترده با سایر کارمندان برای بدست آوردن اطلاعات درست، بررسی شرکت های رقیب، کتاب خواندن و … می تواند اطلاعات زیادی را در اختیارتان قرار دهد. یک مدیر موفق کسی است که به همه بخش های شرکت خود اشراف داشته باشد.

 

چطور در یادگیری استاد شویم ؟

هرچیزی را راحت تر و بهتر یاد بگیریم و سریعتر پیشرفت کنیم

برچسب‌ها: , , , ,
مقالات پیشنهاد شده

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست