مقالهوبلاگ

خانواده چه تاثيرى ميتونه روى موفقیت شما بذاره

اشتراک گذاری این مطالب در:

هاوارد شولتز،مدیر شرکت استارباکس در یک خانه در بروکلین نیویورک بزرگ شد و به عنوان یک مرد جوان شاهده زوال فیزیکی و احساسی پدرش بود.
هنگامی که پدر شولتز در حال انجام کار بود،در یک پیاده روی برفی لیز خورد و پایش شکست.و او هیچ بیمه یا چیزی تحت عنوان جبران خسارت نداشت،فقط کمی دانش داشت.او وضع مالی ای نداشت تا خانواده اش رو حمایت کنه.اونا به سرعت وضع خیلی بدی پیدا کردند و شولتز دیگاه خیلی بدی نسبت به پدرش پیدا کرد و رابطه اشون خوب نبود.

زمانی که در سال 1988 پدر شولتز فوت کرد،او فهمید که پدرش یک بازنده نبود بلکه مرد سخت کوشی بود که توسط نظام نا امید شده بود.پدر او ویژگی هایی داشت که به دلیل مشغله کاری و پول در آوردن هیچوقت آشکار نشدند.شالتز خاطره ی غم انگیز پدرش را همیشه به یاد داشت و زمانی که این فرصت رو بدست آورد تا استارباکس رو بنیان گذاری کند،هدفش رو بر این پایه گذاشت تا شرکتی بسازد که پدرش به  کار کردن در این شرکت افتخار کند.

شالتز اون تصویر بدبختی ای که از پدرش داشت رو به یک خاطره ی قابل احترام تغییر داد.قدرت پدرش از قبیل صداقت،اخلاق کاری و تعهد به خانواده را فهمید.به یاد آوردن کشمکش های پدرش بخاطر بیمه نداشتن  باعث شد او شرکت استارباکس رو الوین شرکتی کند که برای کارمندانی که صلاحیت دارند و 20 ساعت در هفته کار میکنند،بیمه ی سلامتی رد کند

شاید او این شانس را نداشت که زمانی که پدرش زنده بود درکش کند اما او این فرصت رو از دست نداد تا از فداکاری های پدرش قدردانی کند و به انها احترام بگذارد.

شخص دیگری که از رابطه با پدر مادرش به موقعیت خوبی رسید،جک لانیگان است.بنیانگذار محصولات می-جک،از قبیل جرثقیل و سازنده ی تجهیزات.لانیگان از نفوذ پدرش به عنوان یک نور هدایت برای موفقیت در پیشه اش استفاده کرد. .
این اواخر برای نوشتن زندگینامه ی لانیگان به او کمک کردم.و او با احترام گذاشتن و اعتبار دادن به والدینش،مدام من رو مجذوب خودش میکنه.والدین او کارکنان مهاجر ضعیفی بودند که علی رغم سواد اندکی که داشتند با کم کم القا کردن کلید موفقیت به ذهن او ،این اجازه رو به او دادند که یک شرکت مولتی میلیون دلاری بسازد.

والدین او ارزش،اخلاق و عادلانه با مردم رفتار کردن رو به او یاد دادند
لانیگان از این روش استفاده کرد تا یکی از موفق ترین کمپانی های دنیارو بسازه.امسال خانواده ی او سالگرد 60 امین سال این کمپانی رو جشن میگیرند و همچنین یک الگو برای مهندسی، خدمات و تخصص کافی در صنعت خود خواهند داشت

بعد از نگاه کردن به این تجربیات،تصمیم گرفتم که رابطه ام با والدینم رو دوباره ارزیابی کنم. و چیزهایی دیدم.وقتی که پسر جوانی بودم پدرم شغلش رو از دست داد و به مدت 11 ماه بیکار بود.و این لحظه درک من از زندگی و تلاش رو عوض کرد.چون وقتی که بزرگ شدم،فهمیدم که مشکلات کاری ای که پدر من باهاشون مواجه شد میتونه برای هر کسی اتفاق بیوفته.تجربه های پدرم این انگیزه و تصمیم رو به من داد تا در حرفه ام موفق بشوم.برای من گزینه ای به اسم شکست وجود نداشت و ندارد.

به تصمیماتی که والدینتون گرفتند و شما زمان رشدتون دوستشون نداشتید فکر کنید.چرا این تصمیم عذابتون میداد؟یک برگه بردارید و جوابتون با تمام چیزهایی که احساس میکنید رو بنویسید.و زمانی که کارتون تمام شد یه زمان پدر مادرتون رو گیر بیارید و راجع به تصمیماتشون ازشون بپرسید و با تمام وجود به توضیحاتشون گوش کنید.شاید درکی بدست بیارید که هیچوقت برای درک کردن دلایل آنها نداشتید.

اگر والدینتون در قید حیات نیستند،سعی کنید که شرایط رو از دید اونا ملاحظه کنید و ببینید اگر نمیتونید تلاش ها و محدودیت های انهارو درک کنید،درست مثل شالتز،اونوقت شاید چیزی رو یاد بگیرید که قبلا توانایی درکش رو نداشتید

وقتی که کمال همدردی رو با کسی داشته باشید،موضع گیری انها کاهش پیدا میکنه و به جاش انرژی مثبت میگیرند.اون موقع است که میتونید در حل کردن مشکلات خلاق تر شید.

-استیفن کوی

اگر به اندازه ی کافی به دقت به حرف های پدرتون گوش کنید،اون ها پر از راز موفقیت هستند.تمام درس های زندگی ای که از یک پدر به پسر میرسد رو بررسی کنید و هر کسی رو که میتونید نصیحت کنید.

برچسب‌ها: , ,
مقالات پیشنهاد شده

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست