ریسک پذیری در روانشناسی در دسته موضوعات قابلاعتنایی قرار میگیرد که نیاز به مطالعه دارند. شما خودتان را فردی ریسکپذیر میدانید؟ اهل خطر کردن هستید و دلتان را برای رسیدن به اهداف مختلف به دریا میزنید؟
روانشناسی ریسک پذیری هم مانند هر رفتار دیگری میتواند خوب یا بد باشد. یعنی درباره آن یک حکم کلی وجود ندارد. ضمن اینکه ارتقا و رشد این ویژگی در هر فرد تحت تاثیر عوامل تربیتی، محیطی و شخصی فراوان است. پس نمیتوان گفت که ریسک پذیری اصولا رفتاری درست است یا خیر. باید بدانید که ریسک پذیری در روانشناسی به دقت تحلیل میشود و روانشناسان معتقدند که این رفتار میتواند مزایا و در عین حال مضراتی را به فرد تحمیل کند.
با همه این حرفها، باید قبول کرد که فارغ از نگاه علمی به ریسک پذیری در روانشناسی و تحقیقات تخصصی، برای همه افراد لازم است که گاهی ریسک کنند و با به چالش کشیدن خود و خروج از ناحیه امنشان، آدرنالین را در بدنش بالا ببرند و هیجان را به زندگی خود وارد کنند.
مطالعه روانشناسی ریسک پذیری و کشف اثرات آن بر مغز
کسانی که از هواپیما با چتر نجات میپرند، افراد به شدت ریسک پذیری هستند. آن دوست عزیزی هم که تا به حال سوار دوچرخه نشده و نهایتا تصمیم میگیرد که این کار را امتحان کند هم ریسک را به اندازه خود میپذیرد.
اینها یعنی روانشناسی ریسک پذیری در افراد مختلف به شکلها و در سطوح مختلفی دیده میشود. مطالعه ریسک پذیری در روانشناسی نشان داده است که پذیرفتن خطرات مختلف باعث میشود تا ساز و کار مغز به شدت عوض شود. اگر مغز به ریسک کردن عادت کند به ترشح ماده ادرنالین که نتیجه هیجان است، معتاد خواهد شد. ریسک پذیری زیاد بدن را به ترشح مواد شیمیایی هیجانآوری مانند آدرنالین و دوپامین عادت میدهد.
مثلا دوپامین باعث میشود تا حس و حال خوبی در افراد وجود داشته باشد. کسی که با ریسک پذیری به ترشح این ماده در بدن خود کمک میکند به تدریج معتاد میشود و همواره به دنبال فعالیتهایی میگردد که او را به رسیدن به همان حس و حال خوش راهنمایی میکنند.
مطالعه ریسک پذیری در روانشناسی نشان میدهد که اعتیاد به خطر کردن برای رسیدن به لذت، افراد را به پذیرش ریسکهای بزرگ و بزرگتر وادار میکند. به همین خاطر است که وقتی، افراد ریسک میکنند و به این کار عادت پیدا میکنند، مدام در پی برنامهریزی برای پذیرفتن خطرات عجیبتر و کلانتر میگردند.
ریسک پذیری و شخصیت افراد
شخصیت افراد در پذیرش خطرات مختلف بسیار مهم است. شاید به نظرتان بیاید که افراد نگران و مضطرب میل کمتری به پذیرش ریسک در زندگی دارند. اما این طور نیست. واقعیت این است که این دسته از افراد، برخلاف تصورات رایج، بیشتر به دنبال ریسک هستند. بررسی ریسک پذیری در روانشناسی نشان میدهد که افراد نگران مایلند که خطر کنند و این خطر کردن به آنها نشان میدهد که در مسیر انجام کاری هستند.
کاری که انجام ندادنش میتواند آنها را مضطربتر کند. در واقع، افراد حساس و نگران از جمله کسانی هستند که یک جا نشستن و بیخیالی را برنمیتابند و از همین روست که در عمل شاهد ریسک کردن آنها هستیم. آنها خود را در معرض چالشها قرار میدهند و به همین خاطر هم ریسک میکنند و هم مدام نگران و نگرانتر میشوند.
افراد دیگری هم وجود دارند که بنا به ویژگیهای شخصیتیشان میل به ریسک کردن دارند. آنها کسانی هستند که از یکهتاز بودن و تجربه چیزهای نو لذت میبرند. پس دست به ریسک میزنند و خطر میکنند. اگر کمی دقیق شویم، آنها هم به نوعی در دستهبندی افراد نگران قرار میگیرند.
پس علت چیست؟ زیرا میل به اول بودن و امتحان کردن چیزهای تازه از درون و به طور پنهانی آنها را نگران میکند. آنها نگران این هستند که نکند اول نشوند یا نکند که برتری خاصی نسبت به دیگران نداشته باشند. پس ریسکها را میپذیرند و قدم در راه ترشح آدرنالین و دوپامین میگذارند.
اثرات جامعه و فرهنگ روی ریسک پذیری
بررسی و مطالعه ریسک پذیری در روانشناسی نشان میدهد که فرهنگ جاری در خون یک جامعه برای پذیرش ریسک مهم است. یعنی فرهنگ میتواند نقش مهمی در رفتار ریسکپذیری افراد داشته باشد. مثلا در جوامعی که به کار گروهی اهمیت داده میشود و افراد گروه در تعامل خوبی با یکدیگر همکاری و همراهی میکنند، معمولا پذیرش ریسک هم بیشتر صورت میگیرد.
در واقع، به نظر میرسد نوعی یکدلی در میان آنها وجود دارد که امر پذیرش خطرهای تازه را به پشتوانه حضور یکدیگر سادهتر میکند. پس فرهنگ و نگاه جوامع به اعضا و هنجارها و عرفی که دارند هم در پذیرش ریسک اثرگذار است.
یعنی علاوه بر اینکه مقوله پذیرش ریسک در روانشناسی نیاز به بررسی دارد باید برای شناخت ابعاد مختلف رفتار ریسک پذیری به مطالعه بخشهای گوناگون جوامع هم پرداخته شود.
مزایای پذیرش ریسک و خطر کردن
همانطور که پیشتر هم گفته شد، ریسک پذیری در روانشناسی با مطالعه مغز و عملکرد آن نشان میدهد که امکان اعتیاد پیدا کردن به پذیرفتن خطر در افراد وجود دارد. اما باید قبول کرد که هر رفتاری در سطحی متعادل، مزایایی هم به همراه دارد.
برای مثال، برخی از فعالیتها مانند شروع یک کسبوکار تازه یا انجام برخی از ورزشها مانند صخرهنوردی و موجسواری نیازمند پذیرش ریسک هستند. یعنی باید بتوانید خطر کردن را بپذیرید تا برای تلاش و پا گذاشتن در بعضی از مسیرها توانمند ظاهر شوید.
مدیریت یک پروژه سخت و کلان یا تصمیمگیری برای تغییر سطح زندگی به دوزهایی از ریسک پذیری نیاز دارند. پس بد نیست که همیشه به هر رفتاری نگاهی دقیق داشته باشید و از ارائه احکام کلی درباره آنها بپرهیزید. مثلا نگویید که ریسک پذیری خوب نیست یا ریسک پذیری همیشه مطلوب است.
با توجه به شرایط، تصمیمگیری کنید و آنقدر روی خودتان کنترل داشته باشید که بتوانید دکمه ریسک پذیری خود را به موقع روشن و خاموش کنید. این یعنی خودآگاهی و موفقیتی که برایتان موقعیتهای خوب به همراه میآورد. بعضی از مدیران و رهبران دنیا با تکیه بر همین ویژگی ریسک پذیری خود به موفقیت و کامیابی میرسند. پس آن را دستکم نگیرید و به شکلی متعادل در وجودتان از آن بهره ببرید.
در آخر
ریسک پذیری یا همان خطر کردن به شما کمک میکند که گاهیاوقات درخشانتر و شجاعانهتر با چالشها رو به رو شوید. اما اگر به رفتاری خارج از کنترل بدل شود، ارزشهای خود را از دست خواهد داد. حالت بیمارگونه و اعتیاد داشتن به هر چیزی، نهایتا نتایج خوبی به همراه ندارد. پس باید رفتار ریسک پذیری در روانشناسی را به دقت مطالعه کنید و با پذیرش خطرات آگاهانه و ریسکهایی منطقی در پیشبرد اهدافتان به سمت جلو نقش ایفا کنید.
تشویق خود به روانشناسی ریسک پذیری هم مانند توسعه هر رفتار دیگری امکانپذیر است. شاید بنا به محیطی که در آن رشد داشتهاید یا شیوه تربیتی به کارگرفته روی شما و بنا به ویژگیهای شخصیتیتان در دسته افرادی قرار میگیرد که شجاعت کمتری در ریسک کردن دارند.
اما اگر میخواهید کمی پرجربزهتر ظاهر شوید، هیچ محدودیتی وجود ندارد. باید شروع به برداشتن گامهای کوچک کنید و از خطر کردنهای ساده و سطحی به سمت شجاعتر شدن پیش بروید. آدمی میتواند به رشد و پویایی در زمینههای مختلف شخصیتی برسد. پس درباره ریسک پذیری هم یقیناً چنین چیزی ممکن است. گاهی باید برای تصرف خواسته و فتح قلههای تازه به سمت خطر کردن و ریسک بروید.
لینک کوتاه مطلب: |
برای کپی کلیک کنید |
ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!