احساس چیزی است که در همه انسانها وجود دارد. انسانها با احساساتشان است که زنده اند و زندگی می کنند. اگر احساس در آدمی نباشد، چندان تفاوتی با حیوانات نخواهد داشت. با این حال شاید شما تا الان به این نکته توجه نکرده بودید، که ممکن است در زمان بسیار کوتاهی درگیر احساسات آدم های اطرافتان شوید و احساسات آن ها از جمله غم و شادی به شما منتقل شود. خب البته این یک امر طبیعی است؛ اما گاها برخی از افراد هستند که میزان تحریک پذیری شان بالا است و به سرعت درگیر هر نوع احساسی می شوند. اگر شما هم جزء این دسته از افراد هستید برای حل مشکلتان مطالعه این مقاله می تواند مفید باشد. البته اگر عادم عادی هستید و به راحتی درگیر احساسات دیگران نمی شوید باز هم مطالعه این مقاله را پیشنهاد می کنیم، چرا که اطلاعات مفید و جالبی درباره مقوله احساسات و انتقال احساس می توانید کسب کنید. پس تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
[restrict paid=”true”]
آیا تا به حال احساس کرده اید که حالات همکار یا اعضای خانواده را به خود گرفته اید در صورتی که احتمالا تصور این موضوع را نداشته اید. حقیقت این است که احساسات می توانند در عرض چند میلی ثانیه و سریعتر از سرماخوردگی یا آنفولانزا انتقال پیدا کنند؛ حتی سریعتر از چشمک زدن!
تحقیقات نشان داده است که احساس شادی مانند شور و اشتیاق و لذت، و همچنین احساسات منفی، از جمله غم و اندوه، ترس و خشم، به راحتی از فردی به فرد دیگر منتقل می شوند، اغلب بدون اینکه هر دو طرف به این موضوع پی ببرند، این اتفاق رخ می دهد. درگیری احساسی معمولا در عرض چند میلی ثانیه اتفاق می افتد و بستگی به ذات و غریزه دارد: John T. Cacioppo استاد روانشناسی و مدیر مرکز علوم شناختی و علوم اعصاب اجتماعی در دانشگاه شیکاگو بیان می کند که، در طی یک مکالمه، انسان ها به طور طبیعی تمایل دارند حالات صورت، حالت بدن، زبان بدن و ریتم های گفتاری یکدیگر را تقلید کنند، بدون آن که عمد و قصدی در کار باشد.
Cacioppo می گوید: وقتی به این موضوع که میمون نگاه می کند و تقلید می کند می رسیم، «هر چقدر شخصی نمایانگر و در دسترس تر باشد، احتمال اینکه شما مانند او شوید و او را تقلید کنید بیشتر است». «بافت های عضلانی صورت و بدن شما می توانند بدون اطلاع شما و با شدت بسیار کمی نسبت به زمانی که خودتان می خواهید آنها را حرکت دهید، فعال می شوند». دکتر جودیس اورلاف (Dr.Judith Orloff) روانپزشک در UCLA و نویسنده «آزادی عاطفی: خودتان را از احساسات منفی رها کنید و زندگی تان را تغییر دهید» توضیح می دهد که: این حرکات عضلانی افزایشی باعث ایجاد احساس واقعی در مغز و در نتیجه باعث ایجاد نورون های آینه ای – « گروه خاصی از سلول های مغز که قادر به ایجاد همدلی و محبت هستند» و موجب تحریک احساسات می شوند.
یکی دیگر از عواملی که باعث انتقال احساس می شود: شیوه ای است که مردم از طریق تن صدا و انتخاب کلمات، برای بیان خود استفاده می کنند. بر اساس تحقیقات سال 2014 در دانشگاه ایالتی اورگن، در طی یک مکالمه، افراد تمایل دارند که با انتخاب کلمات خود یک تعادل احساسی برقرار کنند. خصوصا زمانی که مجبور می شوند از کلمات منفی مانند «نفرت»، «خشم» یا «ناراحتی» استفاده کنند. فرانک بنیری(Frank Beniri)، استاد روانشناسی دانشگاه ایالتی اورگان می گوید:« ارتباط نیازمند کلمات خاص و محتوای یکسان است تا افراد بتوانند یکدیگر را بهتر درک کنند». «بنابراین فهمیدن این موضوع که نوع زبانی که استفاده می کنیم، می تواند بخشی از فرآیند این انتقال را فراهم کند، آسان است».
این که چه مقدار، افراد از لحاظ احساسی با هم هماهنگ هستند، بستگی به درجه صمیمیت رابطه آنها دارد. یک مطالعه در سال 2014 در دانشگاه کالیفرنیا-سان فرانسیسکو نشان داد که تجربیات استرس زای مادران به نوزادانشان انتقال می یابد. و یک مطالعه در سال 2012 در فنلاند نشان داد که افسردگی در میان نوجوانان یک گروه اجتماعی خاص، بسیاری مسری است.
مزایا و معایب انتقال احساس
کارشناسان می گویند که حتی اگر این اتفاق در خانه، کار، مدرسه، اجتماع یا در یک رویداد ورزشی رخ بدهد، مانند حرکات هماهنگ، نیازمند تطابق و هماهنگی است.Capaccio بیان می کند که، تقلید حالات دیگران به شما کمک می کند تا آنها را بهتر درک کنید. همچنین به شما اجازه می دهد تا با ایجاد احساس همدلی، ارتباط برقرار کنید و همچنین این کار، بهای زنده ماندن (بقا) نیز هست. برای مثال، قادر به دریافت احساس ترس شخصی دیگر، در زمانی که می خواهد به شما هشدار بدهد که در یک خطر ناگهانی مانند قرار داشتن در سر راه یک کامیون خارج از کنترل هستید.
کسی که قدرت مثبت این حرکت را می داند، دارلنس بات رونی، 55 ساله و نویسنده کتاب کودکان و متخصص پیشرفت کودک است که زمان خود را بین ناحیه کلمبیا و نیویورک تقسیم می کند. در یک صبح شنبه در ماه دسامبر، بات رونی، همان طور که برای جلسات دو هفته یک بارش آماده می شد، احساس خوب و جسورانه ای داشت. گروه او شامل افرادی از ایالات متحده آمریکا، مکزیک و بریتانیا بود.
در آن روز، یک زن از مکزیک به همه گفت که باید برای یک مصاحبه شغلی زنگ بزند و در نتیجه او آن جلسه را ترک کرد. زمانی که شروع به صحبت کرد:«من می توانم افزایش انرژی ام را به سرعت احساس کنم. هیجان و احساس در صدای او کاملا مسری بود»، سپس با بات رونی تماس گرفت. «خلق وخوی خسته و تلخ من 360 درجه تغییر کرد، حتی با وجود این فاصله خیلی خیلی دور. با انرژی سرشار تماس را قطع کردم و تصمیم گرفتم که یک روز شاد داشته باشم و خودم روزم را بسازم».
اما گاهی اوقات، احساساتی که انتقال پیدا می کنند، بسیار مفید نیستند. ملیسا ماستر در کار قبلی اش، همکاری داشت که اگر او با ایده های دیگران موافق نبود، به شدت به ایده ها و نظرات دیگران انتقاد می کرد. «وقتی با چیزی موافق نبود، دست به سینه می نشست و لب هایش را به هم می فشرد». ماستر اکنون 28 ساله و معاون مدیر روابط عمومی سان دیگو است. «من معمولا آدم شاد و مثبتی هستم. اما رفتار او بر من نیز تاثیر می گذاشت و مرا نیز عصبی می کرد. وقتی در اطراف او بودم، احساس منفی در من ایجاد می شد و خودم را در مسیری می دیدم که به جای حمایت از پیشنهادات مختلف، فکر می کردم که به هیچ کاری نمی آیند».
باور کنید یا نکنید، اما تنهایی هم مسری است. تحقیقات مجله روانشناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی نشان می دهد که تنهایی به صورت گروهی و خوشه ای رخ می دهد؛ به این معنی که فرد تنها تمایل دارد با افراد دیگری که در گروه های اجتماعی تنها هستند، ارتباط برقرار کند و این پدیده در شبکه های اجتماعی سه برابر بیشتر اتفاق می افتد. با این حال، مطالعه سال 2009، که از داده های مطالعه Fragminton Heart استفاده کرد، همچنین دریافت که افرادی که تنها نیستند و وقت خود را صرف افراد تنها می کنند، در طول زمان به تنهایی تمایل پیدا می کنند. کیسیاپو یکی از نویسندگان این مطالعه می گوید: «تنهایی در زنان بیشتر گسترش پیدا می کند تا در بین مردان، این هم در بین دوستان و هم در بین همسایگان صدق می کند».
جذب حالات مناسب (درگیر حرکات و حالات مناسب شدن)
به طور کلی، افراد به هیجان، شور و شوق و یا تشویق خوب دیگران توجه نمی کنند. اورلوف معتقد است: «به همین دلیل مهم است که افراد مثبت را انتخاب کنیم – این یک داروی خوب است».
از سوی دیگر، تعداد کمی از ما می خواهیم که تسلیم حالات ناخوشایند یا منفی دیگران شویم. خوشبختانه راه هایی برای محافظت در برابر این انتقال وجود دارد که به ترتیب زیر هستند و به شما کمک می کنند:
1. احساسات را به سمت منبع اصلی هدایت کنید.
کیسیاپو می گوید: «ممکن است از خودتان بپرسید، آیا من ذاتا احساس غمگینی و ناراحتی دارم یا به خاطر افرادی که در اطرافم هستند احساس ناراحتی دارم؟» شناختن کسی که احساسات درست و مناسب دارد، می تواند به انتقال کوتاه مدت احساسات مناسب کمک کند.
2. با مهارت کامل، زبان بدن خود را انجام دهید.
کیسیاپو می گوید: از آنجایی که احساسات اغلب توسط تقلید از حالت صورت افراد دیگر و زبان بدن دیگران گرفته می شود، سعی کنید وقتی در مقابل شخصی عصبانی قرار دارید، حالت صورتتان آرام و ژست ریلکسی داشته باشید. اورلوف می افزاید: همچنین می توانید از تماس چشمی دوری کنید.
3. حدود خود را بشناسید.
اورلوف توصیه می کند: هنگامی که احساس می کنید بیش از حد اضطراب، غم، تحریک پذیری یا منفی بودن را از شخص دیگری جذب می کنید، «به آن توجه کنید اما ازآن نترسید». در عوض، عمیقا نفس بکشید، تمرکز کنید تا منفی بودن را از بین ببرید یا یک پوشش نامرئی را در اطراف خود تصور کنید که تنها احساسات مثبت می توانند از آن عبور کنند و احساسات منفی نمی توانند وارد شوند و بیرون انداخته می شوند».
اگر این ها به شما کمک نکردند، محل را ترک کنید یا در مورد چیز دیگری صحبت کنید(حتی اگر مجبور شدید به دستشویی بروید). به آن به عنوان راهی برای نجات احساسات خود بیاندیدشید.
[/restrict]لینک کوتاه مطلب: |
برای کپی کلیک کنید |
ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!