خطای شناختی اثر هاله ای یکی از خطاهای شناختی (Cognitive Errors) رایج است که اکثر ما در بسیاری از مواقع به این نوع خطا گرفتار می شویم. خطای شناختی اثر هاله ای زمانی که رخ می دهد، ما قادر به تحلیل و تفسیر درست اتفاقات نیستیم. به همین دلیل ممکن است تصمیمات اشتباه اتخاذ کنیم که در نهایت به شکست یا سرخوردگی مبدل می شود. در سادهترین شکل اگر یک خطای شناختی اثر هاله ای به شکست منتهی نشود، باز هم دیدگاه ما را نسبت به برخی از موضوعات و پدیده ها تغییر می دهد.
خطای شناختی اثر هاله ای چیست؟
خطای شناختی اثر هاله ای زمانی رخ می دهد که تحت تاثیر تجارب قبلی در مورد یک موضوع قضاوت می کنیم. این نوع قضاوت از حقیقت و انصاف به دور است و باعث تصمیمگیری اشتباه می شود. خطای شناختی اثر هالهای را در نتیجه استقراء ناقص شکل می گیرد. برای مثال شما برای اولین بار وارد یک شهر غریب می شوید. اگر از شانس بد با یک یا دو نفر برخورد کنید که از شما سوءاستفاده کنند یا شما را فریب دهند، در مورد کل شهر اینطور اظهارنظر می کنید که کل مردم این شهر فریبکار و دغلکار هستند.
در واقع وقتی که قضاوت ما در مورد یک جامعه براساس رفتار تعداد معدودی از افراد است، به خطای شناختی اثر هاله ای گرفتار می شویم.
خطای شناختی اثر هالهای چه اثراتی بر زندگی دارد؟
قضاوت های نادرست باعث تصمیمگیری غلط در زندگی می شود. فردی که یکبار ازدواج کرده و زندگی مشترک او موفقیتآمیز نبوده است. لاجرم از همسر خود جدا شده است. اکنون او به دلیل حس بدبینی به زندگی مشترک و ازدواج حاضر نیست یک بار دیگر ازدواج کند. او به دلیل گرفتار شدن در خطای شناختی اثر هاله ای به شدت بدبین و بیاعتماد شده است. از سوی دیگر از تنهایی رنج می برد. بعد از مدتی هم ممکن است به افسردگی ناشی از تداوم تنهایی، مبتلا شود.
البته مشکل به همینجا ختم نمیشود. در بسیاری از موارد خطای شناختی اثر هالهای ممکن است زندگی مالی و کسب و کار ما را هم تحت تأثیر قرار دهد. وقتی یک تجربه اشتباه در کسب و کار داریم، آن را به تمامی کسب و کارهای مشابه ربط می دهیم. مثلاً در سرمایهگذاری برای تجارت بدون اینکه شناخت کافی از شریک خود داشته باشید، به او اعتماد می کنید. اما بعد از مدتی این فرد از شما سوءاستفاده کرده و تمامی داشتههای شما را تصاحب می کند.
بعد از مدتی که وضعیت زندگیتان رونق گرفت، برای راهاندازی یک کسب و کار تصمیم جدی می گیرید. اما این بار هم به یک سرمایه گذار یا یک فرد متخصص نیاز دارید. اما چون در گذشته یک تجربه ی تلخ از شریک تجاری داشتهاید، قادر به انجام این کار نیستید. در حالیکه اشتباه از شما بود که قبل از انتخاب شریک شناخت کافی را بدست نیاوردید. حتی در مدیریت کسب و کار همه کارها را به شریک خود واگذار کردید که راه سودجویی را برای او باز می کرد.
این نوع اشتباهات اغلب در زندگی ما رخ می دهد که جز قضاوتهای نادرست و غیرمنصفانه و دیدگاه غیرواقعی منفی یا مثبت، نتیجهای به دنبال ندارد.
ادامهی این مطلب را می توانید در ویدئوی انگیزشی مشاهده کنید.
لینک کوتاه مطلب: |
برای کپی کلیک کنید |
ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!